در این مطلب به “ضرورت و پیشینه استقرار مدیریت دانش در بانکها” میپردازیم. دکتر ناصر فتحی عیسی؛ استاد مصریتبار دانشگاه بیروت در لبنان، در سال 2019 مقالهای را با موضوع «تجارب پیادهسازی مدیریت دانش در بانکها» منتشر کرده است؛ بهدلیل مثالهای بسیار خوب و مرور جامعی که این مقاله صورت داده بود، تصمیم گرفتم ضمن ترکیب محتوای آن با تجارب عینی خود و همکارانم در گروه مشاوره مدیریت دانش دانا این مقاله را در قالب سلسله مطالبی با شما به اشتراک بگذارم. در این مطلب ضرورت و همسو بودن مدیریت دانش با بانکداری نوین شرح داده شده است.
ضرورت استقرار مدیریت دانش در بانکها
پیتر دراکر زمانی اشاره کرد: «برای حضور در فضای رقابتی و حتی شاید برای زنده ماندن در این فضا، کسبوکارها باید خود را به دانشکاران مجهز کنند» ؛ به تعبیری دیگر سازمانهای قرن بیستویکمی بهجای سرمایه انسانی، دانشکار دارند و دانش هر سازمانی مهمترین منبع و سرمایه آن سازمان محسوب میشود. صنعت بانکداری متمرکز بر مشتری است، بنابراین بانکها برای برآوردن انتظارات مشتری باید دانش مشتریان را به دست آورده و با استفاده از آن محصولات و خدمات خود را توسعه دهند.
بانکداری عمدتاً کاری تحلیلی است که براساس وظایف پیچیده، حل مسئله، یادگیری مطالب جدید و استفاده از رایانه و اینترنت انجام میشود؛ بنابراین، بانکداران باید در عملکرد خود از این دانش کلیدی استفاده کنند. صنعت بانکی همچنین نقش مهمی در توسعه اقتصاد ملی و جهانی ایفا میکند، چراکه مرزهای اقتصادی بین کشورها را از میان برمیدارد.
جهانیسازی بازارهای مالی، بانکداران را مجبور میکند تا در مدیریت دانش عملیات بانکی خود، حفظ و استفاده از دانش و ایجاد دانش و نوآوریهای جدید کارآمدتر شوند. باتوجه به اهمیت بخش بانکی و تغییرات پویای آن در اقتصاد جهانی، لازم است تا مدیران بانکی برای مدیریت دانش عملیات بانکی برنامهریزی کنند. آنها باید از محصولات و خدمات جدید بهمنظور پاسخ به نیازهای در حال تغییر مشتریان و بازاری که بیشازپیش به تبادل و تحلیل مداوم اطلاعات از منابع مختلف، شعب و کشورها نیاز پیدا کرده است آگاه باشند. مانند بسیاری از صنایع دانشبنیان، امکان ایجاد مزیت رقابتی به توانایی استفاده آنها از دانش بستگی دارد. مدیریت دانش یکی از ابزارهایی محسوب میشود که بانکداران با کمک آن این فضای رقابتی را با پشتوانهای محکم در این فضای منبسط شونده به رقابت بپردازند.
پیشینه مدیریت دانش در بانکها
پژوهشها حاکی از آن است که استقرار راهکارهای مدیریت در بانکها، نخستین بار در سال 1996 در بانک جهانی آغاز شده و در ادامه توسط بانکهای کشورهای توسعهیافته مانند بریتانیا، پرتغال، اسپانیا،ترکیه، ژاپن، کانادا وایالات متحده آمریکا و آلمان دنبال شده و سپس به دیگر مناطق دنیا گسترش پیدا کرده است. ولی تا زمان گسترش و همهگانی شدن این راهکارها فاصله زیادی در پیش داریم. در نظرسنجی انجامشده توسط International Data Corporation در بین 600 بانک در اروپای غربی در سال 2000، مشخص شد که تنها 20٪ از آنها در حال بهرهگیری از مدیریت دانش هستند.
در همین راستا، بخش بانکی اروپا در سال 2000 مبلغ 155.4 میلیون دلار برای سیستمهای مدیریت دانش هزینه و برنامهریزی کرده بود که این مبلغ تا سال 2004 به 511.4 میلیون دلار رسید. در اواسط دهه گذشته، استقرار مدیریت دانش در برخی از بانکهای کشورهای درحالتوسعه مانند مالزی، لیبی، موریس، تونس، لبنان و امارات متحده عربی آغاز شد و سپس به مصر، آفریقای جنوبی، پاکستان و اندونزی گسترش پیدا کرد.