در این مقاله روند داستانسرایی از گذشته تا امروز در سازمانها بمرد بررسی قرار گرفته است. داستان و داستان از ابتدای خلقت بشر با ما بوده و به آگاهی ما از تاریخچه بشریت کمک کرده است. در طی هزاران هزار سال آنچه را که خرد و دانش انباشته بود با بهرهگیری از داستانها به سایرین منتقل میشد. به موازات تکامل انسان روند داستانسرایی نیز تکامل پیدا کرده است. در ابتدا، از داستانسرایی برای توضیح رویدادهای طبیعی قابلتوجه استفاده میشد. انواع خاصی از داستانها درمورد قهرمانان و خدایان نوشته میشد که هدف اصلی آنها ایجاد پیوند در میان آدمها، باورهای مشترک آنها و تبیین پدیدههای طبیعی بود.
داستانهای اخلاقی اولین کدها یا قوانینی را که تضمینکننده هماهنگی، همکاری و موفقیت نهایی جمعیتهای اولیه بشر بود، منتقل میکردند. از زمان پیش از تاریخ، داستانها اشکال مختلفی به خود گرفتهاند، از متون نوشتاری (مانند داستان حماسی گیلگمش[1]) گرفته تا اشکال داستانی که ازطریق تصاویر (مانند سنگ نگارههای تیمره[2]) به تصویر کشیده شدهاند.
انواع روند داستانسرایی
شاید قدیمیترین شکل داستانسرایی سنت شفاهی باشد. همین روشی که امروزه نیز ادامه دارد و ازطریق کلام گفتاری، خرد، دانش و فرهنگ منتقل میشود.
قدیمیترین داستانهای گفتهشده اسطورهها، افسانهها و داستانهای عامیانه هستند. هر فرهنگ مجموعهای از داستانهای خاص خود را دارد که آن را به صورت کلامی از یک نسل به نسل بعدی منتقل میکند. هدف این داستانها متنوع و پیچیده بوده است و داستانهایی در مورد خلق زمین و کیهان، آفرینش انسانها، محاکمه و مرگ آنها، دروس اخلاقی، دین و قصهها را شامل میشدند.
به گفته وبسایت خردگان: «داستانپردازی و داستانسرایی از پیشینه بسیار کهنی در ایران برخوردار است به طوری که ایران را باید سرزمین داستانها نامید. بسیاری از داستانهای ایرانی درونمایه فلسفی و حکمتآمیز دارند و به عبارت دیگر در دوران کهن، مفاهیم عمیق را در قالب داستان و به شکلی قابل درک برای مردم نقل میکردند.
این سنت در دوران بعد از اسلام هم ادامه یافت و زمینه خلق آثار ارزشمندی مانند شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی را فراهم کرد که در ادبیات ایرانی جایگاه قابلتوجهی دارند . در این سیر داستانها کارکردهای متفاوتی داشته و نقش های مختلفی را برعهده گرفتهاند. در این دوره فرهنگسازی در جامعه عمدتاً با کمک داستانها انجام میشد. به عبارت دیگر در این برهه کارکردهای اجتماعی داستانها پررنگ شده است.»
روند داستانسرایی در محیط کار
در دنیای مدرنی که ما در آن زندگی میکنیم، داستان معنای جدیدی به خود گرفته است: راهی برای برقراری ارتباط، نه فقط در محیط سنتی داخلی بلکه در محیط کار. داستانها با هر دو بخش ذهن انسان (منطق و احساس) سروکار دارند و با این قابلیت یک رابطه منحصربهفرد و قدرتمند در روابط انسانی ایجاد کردهاند.
داستانها ابزاری برای گفتگو، استدلال و تمرکز بر چشم انداز سازمانی هستند. داستانها منجر به تقویت ارتباطات، چه در داخل سازمان در ارتباط با پرسنل و چه در خارج از سازمان در ارتباط با مشتریان حاضر، مشتریان بالقوه، شرکای تجاری، رقبای تجاری، سرمایه گذاران و دیگران می شوند.
افرادی بسیاری داستان را منتقلکننده قدرتمند معنا و دانش ضمنی میدانند.
از منظری دیگر داستانها رشتهای از اقدامات خیالی یا واقعی و تجربیاتی را که توسط و یا تحتنظر تعداد مشخصی از افراد انجام گرفته است توصیف میکنند. داستانها به طور طبیعی در مسیر فعالیتهای سازمانی اتفاق میافتند. کته مهم این است که داستانها بهعنوان وسیله ارتباطی ازاقبال گسترده افراد برخوردار هستند.
منبع:
[1] داستان حماسی گیلگمش مجموعه ای از ماجراجویی، اخلاق و تراژدی، مربوط به دوران حکمرانی سومریان در بینالنهرین است. گیلگمیش نخستین قهرمان انسانی و نخستین قهرمان تراژیک ثبت شده در ادبیات جهان است. این داستان پس از 5 هزار سال هنوز قدرت جذب شنوندگان را حفظ کرده است.
[2] سنگنگارههای تیمره در منطقهای قدیمی با همین نام، بین سه استان اصفهان، مرکزی و لرستان قرار دارد. این مجموعه عظیم شامل ۲۱ هزار سنگنگاره اسرارآمیز و شگفتانگیز میشود که با نقوش منحصربهفرد، ۴۰ هزار سال تاریخ کشور را روایت میکنند.