مدیر ارشد دانش و تاثیر آن بر موفقیت مدیریت دانش عنوان مطلبی است که به یکی از ارکان مهم ساختاری مدیریت دانش میپردازد.
طراحی ساختار منسجم و کارامد برای پیادهسازی مدیریت دانش امری ضروری است. برای تحقق این مهم،سازمانها به یک رهبر مدیریت دانش، یک تیم حاکمیتی متشکل از حامیان و ذینفعان و تیمی برای برای طراحی و پیادهسازی راهکارها نیاز دارند. به بیان دیگرتحقق اهداف مدیریت دانش نیازمند چارچوبی است که بتواند فعالیتهای دانشی را در تمامی واحدهای سازمان یکپارچه و همسو نماید. طراحی ساختار سازمانی مناسب یکی از عناصر کلیدی در روند پیادهسازی و جاریسازی فرآیندهای مدیریت دانشی است. نقشها و وظایف مختلفی متناسب با تمامی سطوح سازمان در ساختار مدیریت دانش تعریف میشود و یکی از مهمترین نقشها” مدیر ارشد دانش” است.
اما آیا سازمانهای ایرانی به درستی از این ظرفیت برای پیشبرد اهداف مدیریت دانش خود استفاده میکنند؟ با توجه به تجربیات اجرای طرحهای مدیریت دانش درسالهای اخیر پاسخ این سوال تقریبا” خیر” است. بیشتر سازمانها درک درستی از اهمیت و جایگاه این نقش نداشته و در برخی موارد سادهانگارانه یکی از روساو یا مدیران میانی را بدین منظور انتخاب میکنند.
رهبر مدیریت دانش باید بر برنامه مدیریت دانش اشراف داشته و این اطمینان را بدهد که رویکردهای مدیریت دانش با اهداف کلان استراتژیک سازمان همسو است و از آنها پشتیبانی میکند.
مسئولیتهای کلیدی مدیر ارشد دانش عبارتند از:
- راهبری فرایند تدوین چشم انداز، ماموریت و اهداف کلان مدیریت دانش سازمان
- تسهیل و پشتیبانی از اجرای استراتژی مدیریت دانش
- تسهیل کننده و محرک توسعه برنامه مدیریت دانش
- ارتقا رویکردهای مدیریت دانش و توسعه گستره اقدامات در تمامی واحد های کسب و کار
- تلاش برای ایجاد درک مشترک از مدیریت دانش در سازمان
- رابط بین تیم حاکمیتی و تیم اجرایی مدیریت دانش
- الگوبرداری، بهینهکاوی و شناسایی فرصتها داخلی و خارجی برای توسعه مدیریت دانش
- فرهنگسازی و ایفای نقش الگو برای سایرین در اشتراکگذاری دانش
- و غیره
یکی از مهمترین اقداماتی که رهبران سازمان باید برای تضمین موفقیت مدیریت دانش انجام دهند؛ انتخاب مدیر ارشد دانش است. انتخاب درست و تعریف نقشها و وظایف آن سهم بسزایی در جاریسازی موفق مدیریت دانش دارد. یکی از سوالات مهم مدیران ارشد بسیاری از سازمانها این است که چه کسی را به عنوان رهبر مدیریت دانش تعیین کنند؟ برای پاسخ به این سوال در ادامه به نتایج تحقیقاتی که در 158 شرکت بزرگ بین المللی انجام شده میپردازیم.
در این تحقیق 200 مدیر اجرایی ارشد در 158 شرکت جهانی در این نظرسنجی شرکت کردهاند. شرکتهای آنها بطور میانگین 40.000 کارمند دارد و 90٪ این شرکتها سودآوری بیش از 1 میلیارد دلار و 68 ٪ آنها سودآوری بیش از 5 میلیارد دلار در سال دارند. 85 درصد دفتر مرکزی شرکتها در آمریکای شمالی، ۱۳٪ اروپا و ۲ ٪ در آسیا و اقیانوسیه قرار دارد. برای انجام این تحقیق 2 سوال زیر مورد بررسی قرار گرفت:
- مدیر ارشد دانش از کدام واحد سازمانی شما انتخاب شده؟
- مدیر ارشد دانش باید از کدام واحد سازمانی انتخاب شود؟
بر اساس نتایج به دست آمده 32 درصد از این شرکتها نقش رهبری مدیریت دانش را به”مدیریت ارشد سازمان” محول کرده اند. حوزه “منابع انسانی” با 25 درصد و “فناوری اطلاعات” با 16 درصد در جایگاه دوم و سوم قرار گرفته اند. در پاسخ به این سوال که” مدیر ارشد دانش باید از کدام واحد سازمانی انتخاب شود”، 34 درصد معتقدند که مدیریت ارشد سازمان جایگاه مناسبی برای این نقش است. همچنین حوزه منابع انسانی با 21 درصد و مدیران تولید نیز با 9 درصد در جایگاه بعدی قرار گرفته اند.نتایج این تحقیق میدانی مباحث تئوری مدیریت دانش در خصوص انتخاب مدیر ارشد دانش از بین مدیریت ارشد سازمان را تایید می کند.
بهره مندی از تجارب موفق و ناموفق شرکتها و سازمانهای پیشروی دنیا و الگو برداری از آنها یکی از موثرترین رویکردهای بهبود در مدیریت دانش و سایر حوزههای سازمانی است. حال این سوال مطرح میشود که “مدیر ارشد دانش” در سازمان ما از کدام حوزه انتخاب شده و آیا این انتخاب همسو با تجربیات جهانی است یا خیر؟
تجربیات اجرای طرحهای مدیریت دانش در کشور بیانگر این نکته است که معمولا سازمانها توجه جدی و کافی به این مضوع نمیکنند. بدین ترتیب یکی از مهمترین نقشها در ساختار مدیریت دانش سازمان ناکارامد شده و ارتباط تیم اجرایی با مدیران ارشد سازمان قطع میشود. به عنوان نمونه در یکی از شرکتهای بزرگ کشور، رئیس بخش برنامهریزی آموزش از دپارتمان آموزش که خود زیر مجموعه مدیریت آموزش و معاونت منابع انسانی بود به عنوان مدیر ارشد سازمان انتخاب شد. یعنی یک مدیر میانی که از لحاظ سازمانی در هیچ یک از جلسات سطح کلان سازمان حضور نداشت و طبیعتا امکان پیگیری، چانهزنی و پیشبرد اهداف مدیریت دانش به هیچ وجه برای او فراهم نبود، نقش بسیار مهم رهبر مدیریت دانش سازمان را بر عهده گرفته بود. در سازمان دیگری اعضای کمیته مدیریت دانش بدون این که یک جلسه با مدیرعامل سازمان برگزار کنند، ایشان را به عنوان مدیر ارشد سازمان معرفی کردند و در جلسه ارزیابی جایزه مدیریت دانش، مدیر ارشد دانش سازمان مفهوم واژه CKO را نمی دانست و پاسخی به سوالات ارزیابان نداشت.
متاسفانه از این دست انتخابها در سازمانها کم نیست و یکی از دلایل عدم موفقیت مدیریت دانش نیز همین موضوع است.
منبع: