دانش پنهان دانشی که همیشه قابل انتقال نیست
یکی از ویژگیهای مشخص و بارز فضای امروز سازمانها، پیچیدگی و تغییرات روزافزون بوده که منجر به شکلگیری شرایطی شده است که کمتوجهی به آن هر سازمانی را از گردونه رقابت و حتی حیات خارج خواهد نمود. در حال حاضر برای سازمانها آشکار است که هیچچیز به اندازه دانش، توانایی حفظ آنها را در شرایط رقابتی مطلوب ندارد. امروزه در کشورهای مختلف از جمله ایران، اشتیاق به ایجاد نظام مدیریت دانش در سازمانها با هدف بهرهگیری از نتایج مفید آن، بهخوبی نزد مدیران شکل گرفته است.
یکی از مهمترین فرآیندها در ساختارهای مختلف معرفیشده برای مدیریت دانش، تسهیم دانش است. با توجه به اینکه ارزش تنها زمانی ایجاد میشود که دانش در سراسر سازمان به اشتراک گذاشته شده و در جای موردنیاز استفاده شود، انگیزش افراد برای تسهیم دانش خود در سازمانها نیز یکی از مهمترین اولویتهای مجریان مدیریت دانش در جهان بوده است. نظریه ایجاد دانش سازمانی با هدف نوآوری، خلق دانش در سازمان و بهبود فرایند تعالی سازمانی، اصل دانش را به دو قسم پنهان و آشکار تقسیم مینماید.
دانش پنهان اغلب ناملموس و توصیف آن دشوار است و عموماً از طریق تجربه و تماس شخصی به دست میآید. برخی از انواع دانش پنهان نامشهود هستند زیرا نمیتوان آنها را مستقیماً منتقل کرد یا نوشت. دانش پنهان اغلب دانش شخصی در نظر گرفته میشود و بسیار مهم است؛ زیرا میتواند به پیشرفتهای بزرگ در یک سازمان منجر شود. این نوع دانش اغلب بهراحتی منتقل نمیشود درعینحال که راههای مختلفی برای انتقال اطلاعات پنهان وجود دارد.
این نوع دانش شبیه دستورالعمل افسانهای است که مادربزرگتان به شما منتقل میکرد. شما نمیتوانید دستورالعمل او را تکرار کنید، اما میتوانید روال و روندش را به خاطر بیاورید. پس دانش پنهان را میتوان به دیگران منتقل کرد و با آنها به اشتراک گذاشت. دانش پنهان ارزشمند است؛ برای به اشتراک گذاشتن دانش پنهان، کارکنان باید با سایر افراد شرکت تعامل داشته باشند. این تعامل باید واضح و رودررو باشد. هر فردی به شیوهای خاص در قبال سازمان مسئولیت دارد. این نوع اطلاعات باید از طریق تعاملات چهره به چهره منتقل شود. ازآنجاییکه این نوع دانش بهراحتی قابلانتقال نیست، ایجاد فرهنگ اشتراک دانش پنهان در بین کارکنان اهمیت بالایی دارد. مؤثرترین راه برای انتقال دانش پنهان، پرورش فرهنگی است که ایجاد و استفاده از دانش را تشویق میکند. بهعنوان یک سازمان، انتقال دانش پنهان از افراد به سازمان ضروری است. ایجاد بستر مناسب و توسعه فرهنگی که خلاقیت و به اشتراکگذاری دانش را ارتقا دهد امری حیاتی است؛ همچنین فرهنگی را ایجاد میکند که در آن کارکنان نسبت به فرصتهای یادگیری ذهن بازتری دارند.
دانش پنهان با فردی که آن دانش را در ذهن دارد شروع میشود و با استفاده از تکنیکهایی به دانش آشکار سازمانی تبدیل میشود. سپس این دانش به فردی که آن را در اختیار داشت بازمیگردد. بیرونی کردن دانش پنهان، اعتبار مالک دانش یا وابستگی سازمان به آن شخص را نهتنها کمارزش نکرده حتی ارزشمندتر میکند. نکته اصلی شناسایی تفاوت بین این دو نوع دانش است. ممکن است برای ایجاد یک سازمان موفق به هر دو نیاز داشته باشید. مستندسازی و اشتراکگذاری دانش پنهان دشوار است زیرا دانشی است که بهطور رسمی ثبت یا به اشتراک گذاشته نمیشود. این دانش در ذهن یک فرد است؛ بنابراین اگر میخواهید با کسی ارتباط برقرار کنید، باید زبان او را بفهمید. وقتی صحبت از کسبوکار و توسعه دانش سازمانی به میان میآید، مهم است که بتوانید با افرادی که دانش پنهان دارند ارتباط برقرار کرده و اعتماد آنها را جلب کنید.
کلام آخر
سازمانها علاوه بر اینکه دانش را بهعنوان یک دارایی تأثیرگذار در مسیر مدیریت سودمند میبینند، باید خطرات دانش را نیز در نظر بگیرند. ازجمله این خطرات شناساییشده میتوان به پنهانسازی دانش اشاره کرد که رابطه نزدیکی هم با احتکار دانش دارد. احتکار دانش و پنهانسازی دانش کاملاً در تقابل با اشتراک دانش هستند. پنهانسازی دانش، پنهان کردن عمدی دانشی است که توسط شخص دیگری درخواست میشود، درحالیکه احتکار دانش به معنای انباشت دانش است که ممکن است در زمان دیگری به اشتراک گذاشته شود و یا نشود.
https://www.linkedin.com/pulse/tacit-knowledge-what-why-so-important-gabriele-maggiolo