نوآوری در مدیریت دانش سازمانی

نوآوری در مدیریت دانش سازمانی

در سالیان اخیر مدیریت دانش به‌عنوان یک حوزه راهبردی برای سازمان‌ها مطرح‌شده است و کاربردهایی در بخش‌های مختلف سازمان همچون مدیریت منابع انسانی، مدیریت تولید، مدیریت کیفیت، طراحی محصولات و خدمات، ارزیابی ریسک، مدیریت پروژه‌ها و غیره دارد. استقرار نظام مدیریت دانش در سازمان موجب افزایش بهره‌وری و به‌کارگیری مؤثرتر سرمایه‌های انسانی، فکری و اطلاعاتی می‌شود، به‌نحوی‌که بسیاری معتقدند که شرکت‌هایی که بتوانند هر چه سریع‌تر دانش را کسب کنند و به مرحله کاربردی برسانند در بازار موفق‌تر خواهند بود. در این مقاله به بررسی نوآوری در مدیریت دانش سازمانی می‌پردازیم.

مراحل نوآوری و ارتباط آن با چرخه دانش

امروزه دانش یک عامل رقابتی کلیدی است. شرکت‌ها با استفاده از دانش می‌توانند سریع‌تر، ارزان‌تر و باکیفیت بالاتر از رقبایشان به نتایج موردنظر خود برسند. سازمان‌ها برای بقا، رشد و توسعه خود باید نوآوری داشته باشند و مدیریت دانش می‌تواند نقش مهمی در نوآوری سازمانی داشته باشد.

شناسایی فرصت‌ها

اولین مرحله نوآوری، شناسایی و کشف علائم پتانسیل تغییرات موجود در محیط است. این علائم می‌تواند به‌صورت فرصت‌های فناوری جدید یا نیازمندی‌های در حال تغییر از طرف بازارهای موجود ظاهر شوند. اکثر نوآوری‌ها از فعل‌وانفعال نیروهای متعدد نشات می‌گیرند. برخی حاصل ضرورت کشش تغییر از طریق نوآوری بوده و بقیه ناشی از فشار حاصل از فرصت‌های جدید هستند. این مرحله از فرایند نوآوری با اولین مرحله از چرخه دانش، یعنی شناسایی دانش در ارتباط است.

blank

خلق ایده

یکی از مهم‌ترین مراحل نوآوری خلق ایده است. در این مرحله بر پایه خلاقیت، ایده‌های بهبود و یا توسعه محصولات و خدمات توسط کارکنان ارائه می‌شود. تولید یک ایده، با توجه به ماهیت ذهنی آن، می‌تواند فارغ از هرگونه قیدوبندی صورت پذیرد؛ اما برای عملی کردن آن، باید به بسیاری از این محدودیت‌ها توجه کرد. این مرحله از فرایند نوآوری با مرحله خلق دانش ارتباط تنگاتنگی دارد. به بیان بهتر، در بسیاری از موارد خلق دانش مبنی بر ایده‌‌های جدید اتفاق می‌افتد.

پیاده‌سازی ایده

مرحله سوم فرایند نوآوری، تبدیل ایده‌های بالقوه به‌نوعی واقعیت (محصول یا خدماتی تازه، تغییر در فرایند و غیره) است. این مرحله انجام کار را می‌توان مرحله‌ای تلقی کرد که به‌تدریج قطعات و اجزا دانش را کنار هم گذاشته و باعث ایجاد یک نوآوری شود. در مرحله پیاده‌سازی، ابزارها و تکنیک‌های مختلف مربوط به ذخیره‌سازی دانش و به‌اشتراک‌گذاری دانش تأثیرگذار هستند؛ چراکه در این مرحله آموخته‌ها، تجربیات موفق و ناموفق شکل می‌گیرد و باید برای گام‌ بعدی از آن استفاده کرد.

blank

تجاری‌سازی ایده

تجاری‌سازی و انتقال‌یافته‌های تحقیقاتی به عرصه صنعتی و بازاریابی آن بدون اغراق یکی از پیچیده‌ترین مراحل فرایند نوآوری است. به‌بیان‌دیگر تجاری‌سازی، فرایند توسعه یک کسب‌وکار از طریق مطالعه امکان‌سنجی یک ایده و کاربرد آن تا پذیرش آن در بازار است. در این مرحله باید تمامی دانش و درس‌آموخته‌های کسب‌شده مورداستفاده قرار گیرد تا احتمال موفقیت افزایش یابد.

چگونه فرایند نوآوری در مدیریت دانش سازمانی را تسهیل کنیم؟

یکی از مهم‌ترین عواملی که مدیریت دانش را پشتیبانی می‌کند نوآوری و ایده‌های خلاقانه است. نوآوری، فرایند به‌کارگیری ایده‌های نوین ناشی از خلاقیت است که می‌تواند محصول جدید، خدمت جدید یا راه‌حل جدید انجام کارها باشد. نوآوری به‌عنوان یک عامل حیاتی برای شرکت‌ها در راستای ایجاد ارزش و حفظ مزیت رقابتی در محیط به‌شدت پیچیده و پویای امروزی قلمداد می‌شود. ایکوجیرونوناکا کارشناس مشهور مدیریت دانش ژاپن می‌گوید: “در اقتصادی که تنها چیز باثبات، بی‌‌ثباتی است، یک منبع مطمئن و بادوام مزیت رقابتی، دانش است.” وقتی هرروز تقاضاها تغییر می‌‌کند، فناوری‌ها توسعه می‌یابد، رقبا زیاد می‌شوند، شرکت‌ها و سازمان‌هایی می‌توانند موفق باشند که همواره در حال خلق دانش و به‌کارگیری آن هستند.

blank

در حال حاضر بسیاری از فرایندهای کاری با شیوه‌‌های قبلی کارآمد نیستند و در صورتیکه این ناکارآمدی در مدت‌زمان کوتاهی اصلاح نشود، خسارات جبران‌ناپذیری را برای کسب‌وکارها به همراه خواهد داشت. یکی از مهم‌ترین ارکان نوآوری در سازمان، تسهیل فرایندها و رویه‌ها از خلق ایده تا اجرای آن است. بر اساس یافته‌های مرکز کیفیت و بهره‌وری امریکا از تجربیات شرکت‌های موفقی نظیر IBM، Mayo Clinic، Procter & Gamble، Air Products and Chemicals Inc.، Boston Scientific Cardiovascular Division، Computer Sciences Corporation، Ethicon Endo-Surgery و HP سازمان‌ها باید موارد زیر را برای تسهیل فرایند نوآوری درنظر بگیرند:

کارکنان برای مشارکت  فرایند نوآوری باید انگیزه خود را رده‌های ارشد سازمان یعنی رهبران و مدیران دریافت کنند. برای این‌که نوآوری به استراتژی درازمدت سازمان تبدیل شود، رهبران سازمان باید همه‌جانبه از فرایند ایده تا اجرا حمایتی کنند. رویه‌های نوآورانه باید برای نیروی کار مدل‌سازی شود. اگر رهبری ارشد نقش فعالی در نوآوری به عهده گیرد، کل سازمان اهمیت طرح‌های نوآورانه را درک می‌کند

برای این‌که نوآوری موفق شود باید در ارزش‌ها و فرهنگ سازمان منعکس شود. فرهنگ مشارکت یک عنصر ضروری برای دستیابی به موفقیت در این حوزه است و نظام انگیزشی و هدایای در نظر گرفته‌شده برای نوآوری باید بخشی از کل برنامه پاداش‌دهی و قدردانی سازمان باشد.

بدون وجود منابع کافی، حتی نویدبخش‌ترین نوآوری‌ها نیز نمی‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. سازمان باید منابع مشخصی را برای نوآوری تخصیص دهد. رهبران سازمان با این کار نشان می‌دهند که فرایند نوآوری چقدر برایشان مهم و با اولویت است.

blank

در زمان استخدام فقط مهارت‌های فنی را ملاک قرار ندهید و کارکنانی را استخدام کنید که ذهن خلاق و نوآوری دارند. ریسک‌پذیری را تشویق کنید. اگر کارکنان شما از شکست بترسند، هرگز ایده‌های نو را مطرح و اجرا نخواهند کرد. رهبری باید بپذیرد که احتمال شکست وجود دارد و این پذیرش را به کارکنان اطلاع‌رسانی کنند.

دوره‌های آموزشی رسمی و غیررسمی را برای تقویت نوآوری در سازمان برگزار کنید. آشنایی با تکنیک‌‌ها و ابزارهای نوآورانه سرعت حل مسئله و خلق ایده در کارکنان را افزایش می‌دهد.

blank

تلاش‌های مربوط به نوآوری را اندازه‌گیری کنید. هر طرح ابتکاری باید برای پیگیری میزان پیشرفت کار و حصول اطمینان از دستیابی به اهداف اندازه‌گیری شود.

درک چشم‌انداز اصلی کسب‌وکار سازمان برای ایجاد یک فرهنگ نوآور ضروری است. سازمان باید اهداف و چشم‌انداز استراتژیک خود را تعریف کند و سپس برنامه‌های نوآوری خود را که آن اهداف را پشتیبانی می‌کنند پیاده‌سازی نماید. برای این‌که نوآوری موفق شود و در سراسر شرکت گسترش یابد، رهبران باید تسلط زیادی بر فرهنگ سازمان داشته باشند و بدانند نیروی کارشان چه درکی از مأموریت استراتژیک سازمان دارد و برای تلاش‌های نوآورانه به چه ابزارهایی نیاز است. سازمان‌های موفق به دنبال سبدی متوازن از انواع گوناگون نوآوری هستند. توجه به نوآوری باز به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که در خارج از سازمان نیز به دنبال ایده‌ها، فرصت‌ها و راه‌حل‌ها بگردند.

چگونه نوآوری در مدیریت دانش سازمانی کمک می‎کند؟

فرآیند نوآوری درگذشته وابسته به منابع فکری درون‌سازمانی و تلاش برای توسعه و تجاری‌سازی آن‌ها به‌صورت داخلی بود؛ اما این فرایند طی سال‌های اخیر دستخوش تغییرات جدی شده است. مفهوم نوآوری باز به شکل عملی و کاربردی از دهه 60 میلادی مورداستفاده بوده است، اما در سال 2003 بود که هنری چسبرو مفهوم نوآوری باز را اولین بار بکار برد. هنوز جنبه‌های مختلف نظری این پارادایم، در مسیر توسعه و تکامل قرار دارد.

چسبرو نوآوری باز را این‌گونه تعریف می‌کند:” نوآوری باز، استفاده هدفمند از جریان‌های ورودی و خروجی دانش به‌منظور شتاب بخشیدن به نوآوری درون‌سازمانی و گسترش بازار به جهت بهره‌مندی خارجی از نوآوری است”

امروزه آنچه در عرصه نوآوری بیشتر در حال ظهور است، الگوی نوآوری باز است، زیرا شرکت‌ها خود به این نتیجه رسیده‌اند که واقعاً نه همه ایده‌های خوب فقط از داخل سازمان نشئت می‌گیرد و نه این‌که تمام این ایده‌های خوبی که در داخل شرکت خلق می‌شوند، صرفاً با اتکا به کانال‌های شناخته‌شده و جاری شرکت به صورتی موفقیت‌آمیز بازاریابی می‌شوند.

رویکرد نوآوری باز معتقد است که دانش‌های مفید بسیار گسترده و توزیع‌شده هستند و حتی توانمندترین واحدهای تحقیق و توسعه‌سازمانی نیز باید به شناسایی، ایجاد ارتباط و به کار بردن منابع دانش‌های خارجی به‌عنوان یک فرآیند اصلی نگاه کنند. برای ارتقاء نوآوری، سازمان‌ها باید استفاده‌ی مؤثر و کارآمدی از دانش داشته باشد. طراحی دقیق زیرساخت‌‌های مدیریت دانش و استفاده درست از ابزارها و تکنیک‌های آن موجب می‌شود تا جریان دانش در داخل و خارج سازمان بهینه شود. تحلیل جریان دانش درونی و بیرونی منجر به شناسایی فرصت‌های بهبود سازمان شده و زمینه‌ساز خلق ایده و دانش جدید می‌شود.

نمونه‌های موفق نوآوری در مدیریت دانش در حوزه ذینفعان

بسیاری از سازمان‌‌های موفق علاوه بر مدیریت دانش کارکنان، رویکردهای متنوعی برای مدیریت دانش ذینفعان نیز دارند که جاری‌سازی این رویکردها موجب می‌شود تا اثربخشی نوآوری به شکل چشم‌گیری افزایش یابد. در ادامه دو نمونه موفق از نوآوری باز که مبتنی بر شناسایی جریان‌های دانشی و استفاده از تکنیک‌‌های مدیریت دانش نظیر ”مدیریت دانش مشتری” اجرایی شده است را باهم مرور می‌کنیم:

یونیلیور شرکت چندملیتی بریتانیایی‌هلندی است که مالک شمار زیادی از نام‌های تجاری بین‌المللی درزمینه مواد غذایی، نوشیدنی‌ها، محصولات مراقبت‌های شخصی، شوینده‌ها و لوازم‌آرایشی بهداشتی است. این شرکت در سال‌‌های اخیر مردم و سازمان‌های سراسر دنیا را به همکاری در حوزه نوآوری دعوت نموده است و در این راستا با پیاده‌سازی راهکارهای مدیریت دانش مشتری، علاوه بر دریافت ایده‌‌های نوآورانه از میان مشتریان خود، تعدادی از نیازهای خود را نیز با عموم به اشتراک گذاشته است. به‌عبارت‌دیگر جمع‌سپاری را نیز در بستر نوآوری باز پیاده‌سازی نموده است.

blank

استات اویل شرکت نفت و گاز نروژی است که در بیش از 40 کشور جهان فعالیت دارد. بزرگترین سهامدار کمپانی استات اویل، دولت نروژ است. این شرکت با بهره‌گیری از پورتال دریافت ایده، تمامی ذینفعان خود را در خلق دانش جدید سهیم کرده و از این طریق بسیاری از چالش‌های کسب‌وکار خود را حل کرده است. با این کار مشتریان، تأمین‌کنندگان، متخصصان صنعت، دانشگاه‌‌ها و مراکز علمی و غیره به‌عنوان بازوی نوآوری استات اویل عمل کرده و در حل مسائل سازمانی به این شرکت نفتی اروپایی کمک می‌کنند.

blank

نوآوری باز تأکید می‌کند که نوآوری برای افراد خاص، موضوعات خاص و محل‌های خاص نیست، بلکه نوآوری را می‌توان در همه افراد در همه محل‌ها و همه موضوعات جستجو نمود. این پارادایم بر همه‌گیری و اجتماعی شدن نوآوری تأکید بسیاری دارد. ابزارها و تکنیک‌های مدیریت دانش نیز برای توسعه این رویکرد نوین اثر بسزایی دارند و می‌توانند اثربخشی نوآوری را در سازمان افزایش دهند.

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + 14 =