نقش مدیریت دانش در توسعه

نقش مدیریت دانش در توسعه

در این مطلب به بررسی نقش مدیریت دانش در توسعه می‌پردازیم.

پیوند بین دانش و توسعه سابقه طولانی دارد؛ اما اخیراً کشورها به آن اهمیت لازم را داده‌اند. دانش تا زمان تلاش‌های بازسازی پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک عامل مهم تولید شناخته شد. پیتر دراکر، استاد مدیریت، یکی از نخستین نویسندگانی است که این پیوند ارگانیک را در کتاب خود “علامت زمین فردا” به رسمیت شناخت. اعتبار پیتر دراکر این است که برای اولین بار از اصطلاح کارگر دانش استفاده کرده و پیش‌بینی کرده است که توسعه سریع اقتصادی تنها با استفاده از دانش و نوآوری حاصل می شود. کشور ژاپن تحقق دانش به عنوان یک منبع تولید را بیشتر تحریک کرد، که علی رغم تخریب گسترده ناشی از جنگ جهانی دوم توانست با استفاده از سیستماتیک دانش و نوآوری به سرعت بهبود یابد.
به نظر می‌رسد بسیاری از کشورهای آسیایی از درس ژاپنی درس گرفته‌اند. پروفسور منکوف و همکارانش در کتاب خود با عنوان “حاکمیت و مدیریت دانش در آسیا” درباره “معجزه دانش” مطالب زیادی نوشتند. این کتاب شرح تحول به سمت اقتصاد مبتنی بر دانش در آسیا است که موفقیت عظیم کشورهایی مانند سنگاپور، تایوان، ویتنام، مالزی، کره جنوبی و سایر کشورها را به نمایش می‌گذارد.
بانک جهانی در گزارش توسعه جهانی 1998-1999 تحت عنوان “دانش برای توسعه” تأیید خود را بر این تفکر جدید داده است. گزارش بانک جهانی به اهمیت درک چگونگی به دست آوردن دانش و استفاده از دانش برای توسعه اشاره کرده است. این گزارش همچنین خاطر نشان کرد: پایگاه اطلاعات در حال حاضر امکان دستیابی به ذخیره گسترده دانش جهانی را برای همه افراد در یک کشور از جمله فقیرترین اقشار جامعه فراهم می‌آورد.
گزارش دانش برای توسعه، کشورهای آفریقایی را ترغیب کرده است تا سیاست‌هایی را برای کاهش شکاف دانش که آنها را از کشورهای ثروتمند اروپایی و آسیا جدا می‌کند، اعمال کنند. در مرحله دوم از آفریقا خواسته شد که با همکاری بخش‌های دولتی، خصوصی و سازمان‌های غیردولتی بین‌المللی برای تقویت زیرساخت‌ها جهت رفع مشکلات کمبود اطلاعات همکاری کنند. سرانجام از کشورها خواسته شد تا بدانند که دانش محور و هسته اصلی تلاش‌ها برای توسعه است و برای انتقال دانش از هرگوشه جهان، تلاش کنند.

توسعه اقتصادی – اجتماعی کشورها فرآیند پیچیده ای است و از نظر نحوه تعریف و اجرای آن مدام تغییر می‌کند. آمارتیا سن ، دانشمند هندی ، توسعه را آزادی توصیف کرده است که به موجب آن انسان توانایی دستیابی به اهداف خود را در محیط و زمینه خود کسب می کند. بسیاری از محققان متمایل به این موضوع بوده‌اند که توسعه یک روند آهسته خطی است که در آن کشورهای جهان سوم باید از اروپای توسعه یافته کپی‌برداری کنند.

خوشبختانه ، سازمان ملل متحد راهنمایی را از طریق اهداف توسعه پایدار (SDG) ارائه داده است که در آن در مجموع 17 هدف به عنوان راهنمای توسعه انسانی توافق شده است. اگرچه همه این 17 هدف پیامدهای عمده‌ای در دانش برای توسعه دارند، اما هدف خاص پرداختن به دانش است که نیاز به شبکه‌سازی و همکاری مشترک در جهت یافتن راه حل‌هایی برای دستیابی به توسعه پایدار در جهان را نشان می‌دهد.

رابطه بین دانش برای توسعه و SDG به بهترین وجه در گزارشی از جانوس با عنوان “تبدیل شدن به یک سازمان تقسیم دانش” به دست آمده است که در آن وی اشاره می کند: “بسیاری از چالش های توسعه در سراسر جهان مشترک است ، اما راه حل‌های آنها معمولاً محلی است. با این وجود برخی از آژانس‌ها و برخی از مناطق در یادگیری موفقیت و استفاده بیشتر از آن در طول زمان و مکان موثرتر هستند. چه تفاوتی بین پیشرفت‌کنندگان و عقب افتاده‌ها وجود دارد؟ ”
دانش برای توسعه در بیشتر کشورهای در حال توسعه اغلب برعکس شرایطی است که در بالا توضیح داده شده است؛ زیرا دانش به عنوان یک عامل مهم در توسعه در نظر گرفته نمی‌شود. داستان مزرعه Ongombo West یک مطالعه موردی جالب در مورد این است که هنگام تلاش برای کمک به افراد فقیر برای پیشرفت اقتصادی از چه مواردی باید خودداری کرد.
این مزرعه به مدت چهار نسل در اختیار یک خانواده سفیدپوست بود. این خانواده در تولید گل‌های تجاری و نگهداری گاوهای گوشتی در طول چهار نسل متخصص بودند و از این رو دانش قابل توجهی در زمینه تولید و بازاریابی گل‌های شاخه بریده به بازار اروپا و فروش گاوهای گوشت گاو در بازار محلی جمع‌آوری کرده بودند. متأسفانه آنها با کارگران سیاه پوست خود به غیرقابل‌قبول‌ترین حالت رفتار بدی کرده بودند. دولت تصمیمی گرفت که مزرعه را به دست آورد و آن را به کارگران بدهد تا اداره کنند و از آن بهره‌مند شوند. در حالی که اهداف دولت برای رفع بی عدالتی‌های تاریخی آپارتاید که منجر به رنج و نابرابری وحشتناک درآمد در نامیبیا شده بود خوب بود، آنها فاکتور دانش توسعه را فراموش کرده بودند.
خانواده سفیدپوست ویسه پس از جبران خسارت مزرعه را ترک کردند، اما آنها دانش ضمنی و صریح خود را در مورد روش‌های مدرن کشاورزی با خود بردند و کارگران را با آجر و موتور و وسایلی که دانش لازم برای کار آنها را نداشتند، ترک کردند، چگونه می‌توان طیف وسیعی از بازاریابی را که خانواده ویز ایجاد کرده بود، استفاده کرد. همانطور که گزارش های روزنامه های محلی نشان می‌دهد، تا سال 2021 مزرعه Ongombo West به مکانی نابود شده توسط مجرمان تبدیل شده بود و یک شکست کامل بود.
اگرچه اقتصاد دانش بنیان در Namibia’s Vison 2030 گنجانده شده است، اما برای تبدیل این گزاره چشم‌انداز به واقعیت، اقدامات عملی لازم است. مسلماً سیاست های مربوط به دانش باید تدوین شود تا اطمینان حاصل شود که کلیه وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی دارای مراکز مدیریت دانش برای تأمین دانش مورد نیاز کارمندان و ذینفعان سازمان‌ها هستند. باید مراکز دانش در کلیه سازمان‌های بخش خصوصی ایجاد شود تا چنین سازمان‌هایی را به شرکت‌های دانشی تبدیل کنند تا توسعه کشور را تسریع کنند.

منبع :

https://neweralive.na/posts/opinion-knowledge-management-what-are-the-key-challenges-ahead

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه + هجده =