در این مطلب به بررسی پنجره جوهری و مدیریت دانش؛نقشه مدیریت دانش استراتژیک میپردازیم.
نقشه مدیریت دانش استراتژیک نقشهای که ما را راهنمایی میکند که چگونه میتوانیم شیوههای مدیریت دانش را به روشی استراتژیکتر اعمال کنیم.
تمام دانش فردی و سازمانی در یک طیف قرار میگیرد؛ از چیزهایی که میدانیم و به آن مطلع هستیم، تا چیزهایی که نمیدانیم و باز هم به آن مطلع هستیم و سرانجام چیزهایی که نمیدانیم و اطلاعی هم از این موضوع نداریم. دونالد رامسفلد از دهه 1950 ابزاری برای روانشناسی شناختی تهیه و آن را برای رسیدن به اهداف خود سازگار کرده بود. ابزاری که وی از آن الهام گرفته بود، “Johari Window1” یا پنجره جوهری نام دارد و توسط دو روانشناس شناختی، لوفت و اینگهام، به عنوان ابزاری برای ایجاد خودآگاهی در یک فرد ساخته شده است.
اندازهٔ هر خانه نشان دهندهٔ آگاهی – بهوسیلهٔ خود فرد یا بهوسیلهٔ دیگران – از رفتار، احساسات و انگیزههای خود است. این خانهها موارد زیر را بیان میکنند:
- منطقهٔ گشوده که نشاندهندهٔ جنبههایی از شخصیت فرد است که توسط او و توسط دیگران معلوم است.
- منطقهٔ کور که نشاندهندهٔ جنبههایی از شخصیت فرد است که برای دیگران شناخته شده است ولی برای خود فرد ناشناخته است.
- منطقهٔ پنهان که نشاندهندهٔ جنبههایی از شخصیت فرد است که برای خود فرد شناخته شده است ولی برای دیگران ناشناخته است.
- منطقهٔ ناشناخته که نشاندهندهٔ جنبههایی از شخصیت فرد است که نه برای خود فرد شناخته شده است و نه برای دیگران.
مطابق مدل پنجره جو-هری هر قدر ناحیه عمومی افراد گسترده تر شود توان برقراری ارتباطی آنها بیشتر، انعطاف پذیری در سبک رهبری آنها گسترده تر میشود. پس افراد برای افزایش توان ارتباطی خود باید ناحیه عمومی را گسترش دهند. راهکارهای گسترش ناحیه عمومی عبارت اند از:
1- افشا یا خودگشودگی افشا یا خودگشودگی یعنی این که فرد (در اینجا مدیر) پیرامون خودش اطلاعات منتشر کند. لازم به ذکر است که افشا باید به موقع و طرفینی باشد یعنی اگر در فرایند ارتباطات فقط یک طرف اقدام به خودگشودگی نماید و دیگری آن را انجام ندهد ارتباط برقرار نمیشود. افشا باعث پیشروی ناحیه عمومی در خصوصی میشود و ناحیه خصوصی را کوچک می کند.
2- بازخور بازخور باعث گسترش ناحیه عمومی در ناحیه کور می شود.
پنجره جوهری و مدیریت دانش
پنجره جوهری مبنایی محکم برای نقشهای است که رهبران را در انتخاب شیوههای مدیریت دانش برای کمک به یک استراتژی جامع درخصوص به اشتراک گذاری دانش راهنمایی میکند. با استفاده از قسمت بندی، همانطور که در تصویر بالا نشان داده شده است، هر بخش در زمینه دانش سازمانی توصیف شده است.
اهرم
قسمت اهرم نشان دهنده دانستههای شناخته شده ما است. ما میدانیم که این موارد را میدانیم و اکنون به دنبال روشها و ابزاری هستیم که به ما کمک میکند تا این دانش را عملی کنیم. همچنین ادغام فرآیندها در این بخش بسیار مهم است. به عنوان مثال، اصلا خوب نیست که فقط دروس اموخته رو جمع اوری کنیم، اگر به طور مداوم برای اتخاذ تصمیمات بهتر از آنهااستفاده نکنیم.
رشد
قسمت رشد نشان دهنده نادانستههای شناخته شدهی ما است. میدانیم که مواردی وجود دارد که ما در حوزه کاری خود نمیدانیم، بنابراین به طور فعال به دنبال گسترش درک و عمق دانش خود در این زمینهها هستیم. برنامههای یادگیری و توسعه در این بخش قرار میگیرند، و کنفرانسهای صنعت و تجزیه و تحلیل رقبا میتوانند بینشهایی را در سطح سازمانی ارائه دهند.
آشکارسازی
قسمت آشکارسازی مربوط به دانستههای ناشناخته ما است. لوفت و اینگهام این منطقه از آگاهی را به عنوان نما توصیف کردند، این قسمت جایی است که فرد چیزهایی را درباره خود میداند که از دید دیگران پنهان نگه میدارد. در مفهوم سازمانی این قسمت دانش ضمنی ما است. دانش پنهان آن چیزی است که دائماً مورد استفاده قرار میگیرد اما تا زمانی که کسی سوال درست را نپرسد، ناگفته (و نانوشته) باقی میماند. این اتفاق معمولا زمانی رخ میدهد که به صورت ناخودآگاه در کاری صلاحیت پیدا می کنیم.
اکتشاف
قسمت اکتشاف جایی است که ما میتوانیم بر روی کاهش ریسک در سازمان خود کار کنیم. نادانستههای ناشناخته ما محلی است که حفرهها در آنجا قرار دارد؛ کسری بودجه، شکستهای غیرمنتظره پروژه. اکتشاف عمدی مسئلهای است که در اینجا اتفاق میافتد. ناسا برخی از مخاطره آمیزترین فعالیتها را هم روی زمین و هم خارج از زمین انجام میدهد و بنا به ضرورت، یک برنامه مدیریت دانش خیلی دقیق دارد. یادآوری قدمهایی که ممکن است شما را به بدترین نتایج ممکن از یک پروژه هدایت کند، میتواند بینش مفیدی را ارائه دهد که در مراحل برنامهریزی بسیار مفید واقع میشود.
وقتی دانش سازمانی خود را از طریق شیوههای رشد، آشکارسازی و کشف گسترش میدهیم، ایده آل این است که روشهایی برای بهبود شیوههای خود پیدا کنیم تا دانش جدید بتواند وارد بخش اهرم شود. بهبود مستمر طراحی و عملکرد محصولات و خدمات راه دیگری برای استفاده از دانش کشف شده است. حالا اگر فرایندهایی را که ذکر شد استفاده کنیم و چند مثال دیگر هم اضافه کنیم، درواقع شروع به تهیه نقشهای کردهایم که ما را راهنمایی می کند چگونه میتوانیم ابزار و راه حلها را به روش استراتژیکتری اعمال کنیم.
در اغلب موارد، مدیریت دانش در سطح پایگاه دانش یا پلتفورم مدیریت اسناد مانند Share point متوقف میشود، در حالی که بسیاری از اقدامات و سیستم عاملها وجود دارد که اکوسیستم مدیریت دانش را تشکیل میدهند. این مدل هنوز کامل نشده است، اما شروع خوبی برای فکر کردن در مورد نقاط ضعف سازمانها و چگونگی استفاده از مدیریت دانش بهتر برای تقویت آنها است. رهبرانی که به طور فعال به دنبال فرصتهایی برای استفاده مجدد دانش از هر یک از این چهار رده هستند، از تیمها و سازمانهای سازنده و موفق برخوردار خواهند بود.
در پایان مرور ابیاتی از شعر معروف از کتاب معراج السعاده ملا احمد نراقی خالی از لطف نیست:
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
***
منبع:
https://realkm.com/2018/05/11/the-strategic-knowledge-management-map-a-model-in-progress/