در این مقاله به نقش داستانسرایی در مدیریت دانش اشاره میشود. مزایای فردی داستانسرایی را میتوان در هر دو نقش روایتکننده و شنونده بیان کرد. به عنوان یک روایت کننده داستان، فرد پس از ارائه یک داستان، احساس رضایت شخصی خواهد داشت و ز این طریق میتواند اعتماد به نفس خود را نیز تقویت کند. همچنین باعث میشود فردی که داستانی را ارائه میکند، در سازمان به رسمیت شناخته شود و به عبارت دیگر دیده شود.
دیل کارنگی در کتاب آیین دوستیابی به نکتهای اشاره میکند که دقیقا به این موضوع مرتبط است و آن اینکه انسانها به شدت دوست دارند مورد توجه دیگران قرار بگیرند و به تعبیر دیگر، دیده و شناخته شوند. ارائه داستان منجر به ایجاد و تقویت ارتباطات سازمانی برای فرد نیز میشود.
به طور خلاصه، فرد از طریق ارائه داستان، نه تنها میتواند در ایجاد و به اشتراک گذاری دانش کمک کند بلکه میتواند به عنوان بخشی از تیم یا سازمان، خود، تیم و سازمان را تقویت و توانمند کند چراکه داستانها میتوانند روشی بسیار قدرتمند برای نمایش و انتقال ایدههای پیچیده و چند بعدی باشند.
مزایای داستانسرایی در مدیریت دانش
داستانهایی که خوب طراحی و ارائه میشوند، میتوانند هم اطلاعات و هم احساس، هم دانش صریح و هم دانش آشکار و هم هسته و هم زمینه موضوع را منتقل کنند. داستانها میتوانند ادراکات را تقویت و تغییر دهند، به راحتی قابل به خاطر سپردن هستند و می توانند احساسات ما را درگیر کنند. همچنین از نظر روشی که افراد یاد میگیرند و مکانیسم های یادگیری شناختی نیز می توان مزایای فردی داستانسرایی را مورد بررسی قرار داد:
- از آنجا که داستانها به راحتی در لایههای بالایی ذهن، ثبت میشوند، کمک به تقویت “حضور ذهن” ارائه کننده داستان میکنند.
- از آنجا که از کلمات و تصاویر در داستانسرایی استفاده می شود، “جزییات و پیچیدگی” داستان به راحتی برای ارائه کننده داستان قابل فهم و قابل یادآوری در آینده است.
- از آنجا که داستانها براساس تجربه مستقیم افراد هستند و با تصاویر ذهنى نیز همراه هستند، باعث ثبت در “حافظه دورهای[1]” میشوند که بازیابی آنها به راحتی صورت می پذیرد.
با توجه به موارد مذکور، واضح است که میتوان داستانها را در زمانهای مقتضی فراخواند و دروس آموخته شده آنها را بکار برد و به صورت کلی آنها را به ابزاری بالقوه و بسیار قدرتمند برای اشتراک دانش در بعد فردی تبدیل کرد.
تجربیات کارگاه آموزشی داستانسرایی در مدیریت دانش
زمانی که در کارگاه های آموزشی مدیریت دانش در سازمان های مختلف، افتخار حضور دارم، بارها و بارها پیش آمده است که زمانی که می خواهم برای مدعوین یک کارگاه آموزشی، داستان یک اقدام موفق یا ناموفق در استقرار راهکارهای مدیریت دانش در یک سازمان در سالهای گذشته که مشابهت بسیاری با شرایط حال حاضر آن سازمان دارد را بیان کنم، به راحتی میتوانم آن داستان را با تمام جزییات به خاطر بیاورم و در اشتراک دانش حداقلی خودم با مدیران و کارشناسان از آن بهره ببرم. دلیل آن هم این است که داستانها با درگیر کردن بعد منطقی و احساسی مغز به طور همزمان، به مرور در حافظه بلند مدت ما ثبت میشوند.
منابع:
Storytelling and knowledge management: what’s the story so far? by PKJ Tobin
پانوشت
[1] حافظه رویدادى یا حافظه رویدادهاى ویژه (episodic memory) شامل خاطرات ما از تجارب شخصى خودمان است، نوعى فیلم ذهنى از آنچه دیده و یا شنیدهایم. به سخن دیگر، حافظه رویدادى شامل اتفاقاتى است که در زندگى ما رخ دادهاند و به زمان و مکان خاصى وابسته هستند.
براى نمونه، وقتى به یاد مىآوریم که در میهمانى شب گذشته چه افراد تازهاى را ملاقات کردیم یا در آخرین روز جمعهاى که به کوه رفتیم چه منظرههاى تازهاى را دیدیم، خاطرات رویدادهاى ویژه را به یاد مىآوریم.
اگر کسى از ما بپرسد که در آخرین جمعهاى که به کوه رفتیم چه منظرههاى تازهاى را دیدیم، ما عموماً صحنههاى آن روز تعطیل را در کوهستان در پیش خود مجسم مىکنیم و به یاد مىآوریم که چه چیزهائى را دیدهایم. بنابراین، تصاویر ذهنى (images) در حافظه رویدادى نقش مهمى ایفاء مىکنند. همچنین سرنخها یا نشانههاى مربوط به زمان و مکان به ما کمک مىکنند تا اطلاعات را از این بخش حافظه بازیابیم.
2 پاسخ
با سلام
ایا کتاب ترجمه شده ای در خصوص داستانسرایی به فارسی وجود داره؟ اگر هست لطفا راهنمایی بفرمایید
سلام دوست عزیز
کتابی ترجمه شده در خصوص مفاهیم در بازار موجود هست، اما اگر قصد پیاده سازی تکنیک داستانسرایی رو دارید می تونید از کتب مرجع مثل” ابزارها و تکنیک های APO” استفاده کنید