ترمیم شکاف دانشی سازمان با دانش بیرونی

ترمیم شکاف دانشی سازمان با دانش بیرونی

ترمیم شکاف دانشی سازمان با دانش بیرونی یکی از تکنیک‌های کاربردی و کلیدی در مدیریت دانش است که سازمان‌ها برای تکمیل حلقه اقدامات مدیریت دانش خود، باید به آن بپردازند. تحلیل شکاف دانش ابزاری برای کمک سازمان برای ایجاد یک تصویر بزرگ از وضعیت دانشی سازمان است. از طریق تحلیل شکاف دانشی، سازمان می‌تواند مشخص کند که در حوزه دانش سازمانی، در حال حاضر کجا ایستاده است و می‌خواهد کجا باشد. با انجام این تحلیل، یک سازمان می‌تواند درک بهتری از وضعیت دانش موجود پیدا کند و برای دستیابی به اهداف دانشی خود که از نتیجه این تحلیل به دست آورد، اقدامات لازم را برنامه‌ریزی کند. در این زمینه بد نیست تجربه‌ای را از پر کردن شکاف دانشی سازمان با دانش بیرونی که توسط کاظم خسروشاهی در سال 1351 انجام شد؛ بخوانیم.

تجربه‌ای ارزشمند از شرکت سهامی عام سرمایه گذاری البرز

شرکت سهامی عام سرمایه گذاری البرز[1] که از شرکت‌های بزرگ و پیشروی سال‌های پیش از انقلاب بود، توسط حاج حسن خسروشاهی، پسران و نوادگان، ایجاد و توسعه داده شد. این شرکت به همان میزان که توسعه می‌یافت، دچار برخی از مشکلات مدیریتی می‌شد که معضلاتی جدی را برای این شرکت ایجاد می‌کرد. برخی از این مشکلات عبارت بودند از:

  • حضور نسل سوم در مدیریت به ظرفیت خانواده برای توسعه فعالیت‌ها اضافه کرد؛ ولی در عین حال جوان بودن و کم تجربه بودن مدیران جدید، موجب نارضایتی برخی مدیران و کارکنان با سابقه و پرتوان این شد که سال‌ها در شرکت مسئولیت داشتند. سوء مدیریت این نسل سوم، می‌توانست به سودآوری واحد لطمه بزند و از همین راه کل شرکت را دچار مشکل کند.
  • به کارگیری افراد تحصیل کرده برای مدیریت، برخی از برادران را که اطلاعات و سواد چندانی نداشتند یا دسترسی به دانش روز نداشتند، به چالش می‌کشید؛ به طوری که آنها قادر به حفظ منزلت خود برای مدیریت بر این گروه تحصیل کرده نبودند.
  • تفاوت و تعارض دیدگاه‌های بخش‌های مالی با بازرگانی و تولید و مشکلات عدم هماهنگی منجر به استعفا و یک بار اعتصاب در حوزه مدیریت شد. اختلاف نظر و فقدان مدیریت سودآوری شرکت را تهدید می‌کرد. در این زمان شرکت به جای تولید یک محصول به تنوع محصولات دارویی بهداشتی و غذایی روی آورد ولی باز مشکلاتی در امر هماهنگ کردن وظایف واحد‌ها و به طور کلی در مدیریت گروه صنعتی به وجود آمد.

کاظم خسروشاهی زنگ خطر را احساس کرد و برای اینکه به سرنوشت واحد صنعتی نساجی پدرشان دچار نشود، برای طی کردن دوره مدیریت به آمریکا رفت تا آموزش‌های لازم را برای فهم و حل علمی این قبیل مسائل ببیند. وی در سال ۱۹۷۳ چند دوره آموزش سه و چهار ماهه مدیریت عالی و مدیریت صنعتی را در دانشگاه های MIT و هاروارد طی کرد.

مدیریت دانش از مریخ نیامده است!

پس از بازگشت کاظم خسروشاهی از آمریکا، شرکت سرمایه گذاری البرز سعی کرد با به کارگیری دانش‌ جدید مدیریتی و استفاده از مشاوران به حل مسائل بپردازد. این تجربه از ترمیم شکاف دانشی سازمان با دانش بیرونی که در حدود 50 سال پیش انجام شده است، این موضوع را می‌رساند که روح مدیریت دانش در کالبد برخی از مدیران به صورت ذاتی وجود دارد و همانطور که همیشه در کارگاه‌های آموزشی طی سال های گذشته گفته‌ام، مدیریت دانش چیزی نیست که از مریخ آمده باشد! مدیریت دانش مفهومی است که همه با آن آشنا هستیم، ولی چون به صورت نظامند و پیوسته و با رویکرد راهبردی و با بکارگیری ابزارها و تکنینک‌های کاربردی مدیریت دانش این کار را انجام نمی‌دهیم ، باعث می‌شویم که فرآیند اختراع مجدد چرخ در سازمان به کرات تکرار شود!

منابع دانش بیرونی و ISO 9001 – 2015

استاندارد ایزو 9001 گسترده‌ترین استاندارد برای سیستم های مدیریت کیفیت است که توسط سازمان‌های مختلف و در کلیه کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد تا نشان دهد که آنها دارای یک سیستم مدیریتی برای کنترل کیفیت و سازگاری کالا و خدمات هستند. ایزو 9001 طی سال‌های مختلف به روزرسانی‌های بسیاری را تجربه کرده است.

برای بروزرسانی سال 2015 این استاندارد، حدود 15000 نفر در سرتاسر جهان، آن را مورد بررسی قرار دادند تا مشخص کنند که چه چیزی باید در این استاندارد گنجانده شود که پاسخ اکثریت آنها مدیریت دانش بود. بنابراین بند جدیدی تحت عنوان بند 7.1.6 به ISO 9001: 2015 اضافه شد که به صورت صریح به استفاده سازمان از منابع دانشی بیرونی اعم از استانداردها، دانشگاه‌ها، کنفرانس‌ها، و جمع آوری دانش از مشتریان، تامین‌کنندگان اشاره کرده است. برای مطالعه جزییات این بند به این لینک مراجعه نمایید.

 

منابع:

کتاب سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران؛ فریدون شیرین کام، ایمان فرجام‎نیا؛ 1393

Knowledge Gap Analysis, Renee O’Farrell, 2017

پانوشت:

[1]  حاج حسن خسروشاهی در اواخر عهد قاجار تا اوایل دوران رضاشاه مدت‌ها رئیس اتاق بازرگانی تبریز بود. وی به همراه دو برادرش غفار و حسین یک کارخانه نساجی را در قزوین بنیانگذاری کردند ولی در سال ۱۳۲۵ به دلیل مشکلاتی که در آن کارخانه پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمده بود، شراکت خودشان را به پایان رساندند. پس از آن حاج حسن به همراه 6 پسر خود، مجددا فعالیت‌های تجاری و تولیدی خود را ادامه داد.

آنها شرکت تولید دارو، شرکت ایران دارو، شرکت تیدی، شرکت تولی پرس، شرکت کیوان، شرکت پخش البرز، شرکت پایور، شرکت پایه‌گذار، شرکت تکنو صنایع، شرکت کامپیوتر البرز، شرکت سویران، شرکت سایانمید کی‌بی‌سی، شرکت سولفاتیک، شرکت آروکا، سهامی تولیفارما، شرکت پیازر، شرکت کار آزاد و غیره  را تحت عنوان شرکت سهامی عام سرمایه گذاری البرز راه‌اندازی کردند.

تقسیم کار بین برادران در شرکت از این قرار بود؛ دو برادر نصرالله و محمد در حدود ۳۰ سال دفاتر نیویورک و هامبورگ را اداره می‌کردند، مجید مسئول امور تدارکات و امور اداری، کاظم مسئول امور بازرگانی و جواد مسئول امور مالی گروه بودند. پس از پیروزی انقلاب، کاظم خسروشاهی به همراه خانواده به فرانسه و بقیه برادران برای ادامه زندگی به آمریکا و اروپا رفتند و سرانجام در سال 1364 کل شرکت سرمایه گذاری البرز در اختیار بنیاد ۱۵ خرداد قرار گرفت.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − 14 =