در این مقاله قسمت چهارم راههای موفقیت در پیادهسازی مدیریتدانش بررسی میشود.
آقای گارفیلد بهعنوان یکی از مشاوران و سخنرانان مطرح در زمینه مدیریت دانش، در نوامبر سال 2019 مقالهای را تحتعنوان “عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش در سازمان” منتشر کرده است. زمانی که آن را مطالعه میکردم، قرابت این موضوع با اقدامات مدیریت دانش سازمانها در کشور توجهم را به خود جلب کرد. تمامی مواردی که ایشان ذکر کردند در اجرای طرحهای مدیریت دانش در کشور ایران نیز صادق هستند. باتوجه به اهمیت این موضوع، سعی میکنم طی سلسله مطالبی، ضمن بیان هریک از این عوامل کلیدی، به فراخور توضیح و مثالی نیز برای تشریح موضوع ارائه کنم.
در سه بخش قبلی، به تشریح 9 عامل کلیدی موفقیت در پیادهسازی مدیریتدانش پرداخته شد و در این مطلب، بخش چهارم را خواهید خواند. همچنین لینک بخشهای اول، دوم و سوم، در انتهای این مطلب آمده است.
10. انتخاب چند مسئله مشخص در سازمان، هدفگذاری و اجرای چند تکنیک و دستیابی به نتایج سریع و قابلدفاع به جای اجرای همه ابزارها و تکنیکهای مدیریت دانش:
زمانی که تجارب استقرار مدیریت دانش در شرکتهای خارجی را بررسی میکنیم، چیزی که نظر ما را به خود جلب می کند، تمرکز آنها بر چند تکنیک و ابزار کلیدی و متناسب با سازمانشان است! به این معنا که نگاه کمی در این زمینه ندارند و از جعبهابزار مدیریت دانش که بیش از 30 ابزار و تکنیک در آن است، تعداد معدودی را با رویکرد کیفی انتخاب و پیادهسازی میکنند و طبیعتا به نتایج ملموس و قابلسنجشی نیز دست پیدا میکنند.
در طی سالهای گذشته در یکی از جلساتی که با مدیرعامل و معاونین یکی شرکت فعال در حوزه سیمان داشتم، مدیرعامل سوالی از بنده پرسید که واقعا جا خوردم! پس از ارائه جعبه ابزار مدیریت دانش، ایشان پرسید آیا امکان استقرار کلیه این ابزار (که پیش از تعداد آن را اشاره کردم!) در بازه زمانی 6 ماهه میسر است!؟
این سوال طوری در نگاهم عجیب و غیرحرفهای آمد که از اینکه با آن سازمان همکاری نکردیم بهشدت خرسند شدم! بهطورکلی در استقرار مدیریت دانش، پس از طراحی چارچوب پیادهسازی متناسب با سازمان و اصطلاحا دوختن کت به قواره سازمان، دو اقدام کلیدی بایستی انجام شود؛ یکی پیادهسازی فرآیند مدیریت درس آموخته که یکی از معمولترین راهکارهای مدیریت دانش است و دیگری گزینش و پیادهسازی تکنیکهای کاربردی مدیریت دانش از طریق تعریف و اجرای Business Case و KPIهای مختص هرکدام از تکنیکها تا در نهایت سازمان اطمینان حاصل کند تا دانش آشکار و پنهان موجود در چهار منبع دانشی اصلی (دادهها، مستندات، فرآیندها، خبرگان) را شناسایی و یا خلق نموده است، در بستر مناسبی ذخیرهسازی کرده و از طرق بهینهای تسهیم و بهکارگیری نموده است.
11. اجرای ابزارها و تکنیکها و رویکردهایی که سازمان به آن نیاز دارد و مدنظر پرسنل است، نه آنچه که مرسوم و مد است!
“چشموهمچشمی” فقط مختص روابط انسانی نیست، بلکه نسخه سازمانی آن بسیار پیچیدهتر و بغرنجتر است! چه بسیار سازمانهایی که در جلسات اولیه استقرار مدیریت دانش، بدون آنکه خودشان را بشناسند و یا سایر سازمانها، بیان میکنند که من همانی را میخواهم که فلان سازمان دارد!
این پدیده یکی از معضلات استقرار راهکارهای مدیریت دانش است که باعث شده است بعضی از ابزارها و تکنیکهای مدیریت دانش که اصطلاحا “راه دستتر!” هستند توسط مشاوران و نمایندگان مدیریت دانش سازمانها پیادهسازی شود و بهمرور به تکنیکهای مرسوم ولی نهچندان کارا تبدیل شوند.
همچنین استقرار مدیریت دانش در هر سازمانی باید به فراخور نیازهای سازمان و وضعیت آن شرکت انجام شود. برای این منظور سازمانها باید نوعی خودآگاهی نسبت به سطح بلوغ خود به دست آورند.
میتوان گفت استقرار مدیریت دانش بیشتر از آنکه نوعی بزرگراه باشد یک مسیر شخصی است که به منزل فرد منتهی میشود. بنابراین زمان استقرار تمامی مراحل و تکنیکهای مدیریت دانش در سازمان همانند مسافتی که شخص طی میکند تا به منزل برسد متغیر خواهد بود.
برای دوری از این معضل، ما در شرکت مشاوره مدیریت دانش دانا، پس سنجش وضعیت بلوغ مدیریت دانش سازمان و تدوین نقشه راه مدیریت دانش، 3 الی نهایتا 5 تکنیک کاربردی مدیریت دانش را متناسب با نیاز سازمان شناسایی و با همراهی سفیران دانش با رویکرد مربیگری اجرا میکنیم.
چگونه در پیاده سازی مدیریت دانش موفق شویم؟ قسمت اول
چگونه در پیاده سازی مدیریت دانش موفق شویم؟ قسمت دوم
چگونه در پیاده سازی مدیریت دانش موفق شویم؟ قسمت سوم