اشتراک دانش میان رقبا ؛ تجربهای از بنیانگذار صنایع غذایی مهرام
مرز بین شبکه دانش و صیانت از دانش چیست؟
فرایند مدیریت دانش به استناد چارچوب سازمان بهرهوری آسیایی، دارای ۵ مرحله است، شناسایی دانش، خلق دانش، ذخیرهسازی دانش، به اشتراکگذاری دانش و به کارگیری دانش. بنابراین اشتراکگذاری دانش یکی از ارکان و عناصر کلیدی و بسیار مهم در فرآیند مدیریت دانش میباشد. اشتراکگذاری دانش میتواند در سطوح و لایههای مختلف مورد بررسی قرار بگیرد؛ زمانی که در سطح سازمان دانش به اشتراک گذاشته شود و یا در سطح چندین سازمان که همان شبکه دانش است. حال سوال کلیدی که مطرح میشود این است که مرز بین شبکه دانش و صیانت از دانش چیست؟
اشتراک دانش میان سازمانها؛ شبکه دانش
زمانی که از یک سازمان صحبت میکنیم، منظور ما اشتراک دانش در محدوده و مرزهای همان سازمان است و آن چیزی که مهم است این است که دروس آموخته، تجارب موفق و ناموفق و بهروشها در داخل همان سازمان به نحو احسن به اشتراکگذاری شود تا در نهایت با هدف کاهش زمان و هزینه و حصول حداکثر بهرهوری، این دانش به کارگیری شود. اما زمانی که یک لایه بالاتر میآییم و در رابطه با اشتراک دانش بین چند سازمان مختلف صحبت میکنیم، مفهوم شبکه دانش مطرح میشود، بدان معنا که سازمانهایی که در یک گروه صنعتی همگن قرار میگیرند که اصطلاحاً به آن خوشه صنعتی میگویند، میتوانند به منظور بهرهوری جمعی به شبکه دانش روی بیاورند تا از تجارب یکدیگر به نحو احسن استفاده کنند.
طی سالهای گذشته، برخی از خوشههای صنعتی و سازمانهای همگن در کشور که در یک حوزه مشخص فعالیت میکنند، به شبکه دانش روی آوردهاند؛ چه سازمانها و نهادهای دولتی و چه سازمانهای خصوصی، ولی متاسفانه مسیر بلوغ این موضوع با سرعت کمی در حال پیمودن است.
اشتراک دانش و صیانت از دانش
چیزی که بسیار مهم و کلیدی است و باید به آن توجه داشت این است که در مقابل اشتراک دانش که به عنوان یک رکن مهم برای سازمانها مطرح است، موضوع صیانت از دانش نیز به عنوان رکنی کلیدی وجود دارد که شاید کمتر به آن پرداخته شده است. بدیهی است که سازمانهایی که در یک فضای رقابتی در حال فعالیت هستند و دانش آنها مزیت رقابتی برای پیشبرد اهدافشان و طبیعتاً برنده شدن در فضای رقابتی است، با احتیاط بیشتری به سمت شبکه دانش حرکت میکنند. اما با تمام این تفاسیر و شرایط، باز هم میتوان موضوع اشتراک دانش را در بین این سازمانها ایجاد کرد و از منافع گسترده بهره برد.
این موضوع در سازمانهای دولتی مطرح نیست، چراکه سازمانهای دولتی، انتفاعی نیستند و هدف آنها خدمت به مردم است، بنابراین رقابت بین آنها به مثابه سازمانهای خصوصی معنایی ندارد. در این حوزه میتوان به شرکتهای زیرمجموعه وزارت نیرو مانند شرکتهای برق منطقهای، شرکتهای توزیع برق، شرکتهای آب منطقهای، شرکتهای آب و فاضلاب شهری و روستایی و غیره اشاره کرد که سالهاست با تولیت ستاد مرکزی، در حال اجرای شبکه دانش در خوشه خود هستند، هرچند که هنوز به غایت اهداف خود نرسیدهاند و در حال طی کردن مسیر بلوغ هستند.
انواع دانش و مرز اشتراک دانش در بین سازمانها
در رابطه با موضوع صیانت دانش خاطرم هست که چند سال پیش در یکی از شرکتهای بزرگ و مطرح رنگسازی کشور، جلسهای با اعضای هیئت مدیره آن داشتم. یکی از دغدغههای آنان این بود که از کجا معلوم که با استقرار مدیریت دانش و حمایت و تسهیل از اشتراک دانش در بین سطوح مختلف اپراتوری کارشناسی و مدیریتی، دانش کلیدی و فنی ما، توسط برخی از افراد از سازمان خارج و به دیگر سازمانهای رقیب، ارائه نشود!؟ دغدغه درست و مهمی که یک مشاور مدیریت دانش باید پاسخ درستی برای آن داشته باشد و پاسخ آن، بهرهگیری از پروتکلهای صیانت از دانش میباشد.
در این زمینه، مطالعات زک [1]در سال 1999، نشان میدهد که دانش راهبردی هر سازمان با توجه به توانمندی و قابلیت آن در پشتیبانی و حمایت از جایگاه رقابتی سازمان میتواند به سه گروه تقسیمبندی شود:
- دانش پایه[2]: حداقل میزان و سطح دانش مورد نیاز برای باقی ماندن در عرصه کسب و کار است. این میزان از قابلیت دانشی، باقی ماندن در عرصه رقابت را در طولانی مدت تضمین نمیکند.
- دانش پیشرفته[3]: دانشی که سازمانها میتوانند به پشتوانه آن رقابتی باقی بمانند.
- دانش نوآورانه[4]: دانشی که سازمانها را توانمند میسازد تا رهبری صنعت را بدست بگیرند و بتوانند بر قواعد بازی کسب و کار تاثیرگذار بوده و گاهی این قواعد را تغییر دهند.
با استناد به این دستهبندی دانش، در شبکه دانش بین صنایع همگن، طبیعتاً دانش پیشرفته و علی الخصوص دانش نوآورانه که منجر به مزیت رقابتی سازمانها میشود، به راحتی و به رایگان در اختیار دیگران قرار نخواهد گرفت و تنها دانش پایه و احتمالا بخشی از دانش پیشرفته ارائه میشود. البته این تنها گوشهای از پروتکلهای صیانت از دانش است و از آنجا که این مبحث گسترده است، در مقالهای دیگر به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.
تجربهای از بنیانگذار صنایع غذایی مهرام
در سازمانهای پیشرو مانند اوراکل، مایکروسافت و اپل، سالهاست اشتراک دانش در حال انجام است و این سازمانها علیرغم اینکه در برخی از حوزههای کاری رقیب هم محسوب میشوند ولی در چارچوب پروتکلهای صیانت از دانش، دانش خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارد؛ یعنی اشتراک دانش میان رقبا صورت میگیرد. نمونههای متعدد انجمنهای خبرگی مجازی بین این سازمانها، گواه این ادعاست. همچنین در کشور خودمان نیز همانطور که پیشتر اشاره شد، این اقدام در حال انجام است و سازمانها از منافع آن بهرهمند میشوند. در این زمینه بد نیست تجربهای از اشتراک دانش بین رقبا، مربوط به حدود ۵۰ سال پیش از شرکت مهرام[5] را بخوانیم:
“با توجه به آنکه رشته تحصیلی شاهرخ ظهیری، لیسانس حقوق بود، رشته تخصصی شریکش، نقش موثری در توجه او به صنایع غذایی و تشکیل شرکت مهرام داشت. وی صنایع غذایی را به صورت تجربی آموخته بود؛ از این رو برای ارتقای کیفیت محصولات و استفاده از تجربه دیگران، پیش دو تن از پیشکسوتان صنایع غذایی یعنی عظیمی (مدیر صنایع غذایی آتاکو) و استپانیان (صاحب کنسروسازی کارون شرق) رفت تا برای تولید محصولاتی مثل خیارشور از تجربیات آنها استفاده کند.”
همانطور که اشاره شد، آقای ظهیری برای کاهش زمان یادگیری، کاهش هزینه، افرایش بهرهوری و غیره، از تجارب رقبای خود در صنعت بهره برد. طبیعی است که آقای عظیمی و استپانیان دانش پیشرفته و نوآورانه خود را که مزیت رقابتی آنها است را در اختیار آقای ظهیری قرار ندادهاند، ولی همان دانشی پایهای و احتمالا بخشی از دانش پیشرفتهای که نصیب آقای ظهیری شد، باعث شد ایشان به خواسته خود برسد. این موضوع میتواند درسی برای تمامی مدیران باید که میخواهند با ذکاوت و هوشیاری خود، از مدیریت دانش نهایت بهره را ببرند.
منابع:
بررسی الگوی مدیریت دانش و ارائه مدلی برای تدوین استراتژی دانش در یک مرکز تحقیقاتی/ مهران کشتکار و علیرضا نریمانی/ فصلنامه علوم و فنون نظامی / سال نهم / شماره 32
کتاب سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران / نوشته فریدون شیرین کام – ایمان فرجامنیا/ انتشارات فرهنگ صبا/ 1393
پانوشت:
[1] Zack
[2] Core Knowledge
[3] Advanced Knowledge
[4] Innovative Knowledge
[5] شرکت مهرام توسط شاهرخ ظهیری، محمود پورنیک و بمانعلی یعقوبی، با مدیریت ظهیری در سال ۱۳۴۹ به ثبت رسید. تا آن زمان ظهیری کارمند دولت بود. پورنیک و دوستش پس از پایان تحصیل در امریکا در صنایع غذایی کرافت کارآموزی کرده بودند. آنان پس از بازگشت به کشور، به ظهیری پیشنهاد کردند که کارخانه تولید سس راه اندازی کند.
تا پیش از آن هنوز سس به سبد غذایی مردم راه پیدا نکرده بود؛ از این رو تولید و عرضه محصولات تازه، نیازمند ریسک و تلاشی گسترده برای ایجاد تقاضا در بازار بود. شاهرخ ظهیری در هنگام بهره برداری از کارخانه مهرام ۴۲ ساله و دارای مدرک لیسانس حقوق بود، همراه با ۱۷ سال تجربه معلمی، ۱۳ سال اشتغال در بخش خصوصی و ۷ سال کار به عنوان ذیحساب سازمانهای دولتی. کارخانه کنسرو سازی یک و یک در دشت مرغاب و شرکت چین چین در خراسان قبل و بعد از تأسیس مهرام، از رقبای وی بودند.
شرکت مهرام برای تولید سس، نیازمند سرکه مرغوب و استاندارد بود. طبق استاندارد کرافت آمریکا در این سرکهها، درصد اسید باید پایینتر از سرکههای معمولی میبود؛ اما چنین سرکهای در بازار وجود نداشت. در آن زمان این کارخانه سرکه به نام وردا در تهران وجود داشت که متعلق به شهرام پهلوی نیا (پسر اشرف پهلوی) بود. وضع کارخانه به سامان نبود، به همین دلیل قصد فروش آن را داشتند. ظهیری این کارخانه را خرید و با ماشینهای خریداری شده از آلمان بازسازی نمود. مهرام در شهر صنعتی البرز در قزوین؛ جیرفت، شیراز و جاده بهشت زهرا کارخانه تاسیس کرد. محصولات شرکت در 7 کارخانه جدا از هم تولید و به بازار عرضه میشد.