مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی

مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی

در این مطلب به بررسی مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی می‌پردازیم.

مدیریت دانش در درجه اول خود را در قالب فرهنگ و تغییر فرهنگ سازمان نشان می­‌دهد و در این راستا به دنبال ایجاد یک انتظار سازمانی و تمایل به مدیریت حرفه‌ای دارایی‌های دانشی است. فرهنگ‌سازی در مدیریت دانش شامل توجه به برنامه‌­ریزی دانشی و استفاده از فعالیت­‌های مدیریت دانش مانند فرآیندهای یادگیری تیمی، جوامع اشتراک دانش، انجمن‌­های خبرگی و انتقال دانش فردی است. مدیریت دانش صرفاً در مورد سیستم‌های فن‌آوری اطلاعات، فرآیندها یا نقش‌ها صحبت نمی­‌کند و با استفاده از جعبه ابزاری از تکنیک‌ها به دنبال خلق ارزش برای سازمان است.

کدام یک حرف اول را می‌زند: فرهنگ مناسب یا مدیریت دانش؟

اصولا می‌­گویند قبل از پیاده سازی مدیریت دانش باید فرهنگ سازمان درست شود؛ اما عکس آن نیز صدق می­‌کند و پیاده سازی مدیریت دانش می‌­تواند قبل از ایجاد فرهنگ، پیاده‌­سازی شود. این امر از طریق معرفی، ایجاد پایلوت، طراحی مکانیزم‌های مناسب برای پیاده‌سازی تکنیک‌های مدیریت دانش و پشتیبانی موثر مدیریت است که با گذشت زمان، فرهنگ شروع به تغییر می‌­کند.

فرهنگ مدیریت دانش

چگونه می‌­توان به تغییر فرهنگ مورد نیاز خود دست یافت؟

فرهنگ‌سازی در مدیریت دانش مقوله بسیار مهمی است که صرفا با تولید چند پوستر و استند و نصب آن در سازمان ایجاد نمی‌شود. برای ایجاد فرهنگ مدیریت دانش در سازمان باید اقدامات متنوعی انجام شود، در ادامه برخی از گام‌­ها برای کمک به این موضوع تشریح شده است:

  1. هر سازمان به یک گروه پشتیبانی کوچک از افرادی نیاز دارد که می‌توانند به عنوان مشاور عمل کنند؛ می‌توانند به هدایت دیگر کارکنان در مورد اینکه چگونه مدیریت دانش پیاده‌­سازی و اجرا شود و علایم و نشانه‌ها از سراسر سازمان دریافت شود، کمک کنند.
  2. کارکنان سازمان به یک دیدگاه روشن و قانع‌کننده برای مدیریت دانش نیاز دارند که هر دو جنبه‌ استراتژیک و تاکتیکی را پوشش ‌دهد.
  3. مدیریت ارشد باید انتظارات مدیریت دانش را تعیین کند. در این راستا نه به شکل یک انفجار بزرگ یا “بیگ بنگ” بلکه با دقت و گام به گام به معرفی چشم‌انداز مدیریت دانش به عنوان یک شیوه تکاملی و نه یک انقلاب کمک می‌­کند. مثلا برای این کار ایمیلی به کل کارکنان سازمان ارسال کنید با این عنوان که: “مدیریت دانش در حال ورود به سازمان است، ما می­‌خواهیم یاد بگیریم که چگونه با استفاده از مدیریت دانش به بالا بردن عملکرد و کارایی برند سازمان کمک کنیم. این کار مدتی زمان می‌­برد؛ لطفا مشارکت کرده و هر جایی در این مسیر که می‌­توانید به ما کمک کنید. “
  4. هر کس که مدیریت دانش را هدایت و رهبری می‌کند باید یک رابط موثر باشد، استفاده از یک استراتژی ارتباطات و برنامه‌ریزی برای حل این که چرا، چگونه و چه زمانی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند ضروری است. باید ذینفعان اصلی و مهم شناسایی شوند و ارتباط درستی با آن­ها برقرار شود.
  5. دوره­‌های آموزشی مدیریت دانش و فرهنگ­‌سازی به شکل برنامه‌­ریزی شده در سازمان برگزار شود. دوره‌­های یک روزه بخشی جدایی‌­ناپذیر از استراتژی اجرای مدیریت دانش و همچنین فرهنگ­سازی است. برگزاری چنین دور‌ه‌­هایی در افزایش آگاهی، درک و کمک به گسترش فرهنگ مدیریت دانش تاثیر به‌سزایی دارد.
  6. برخی از رهبران اندیشه‌­پرداز را شناسایی کنید و از آن‌ها برای اجرای مدیریت دانش کمک بگیرید تا بتوانند به گسترش فرهنگ مدیریت دانش کمک کنند. از مسئول و متولی مدیریت دانش انتظار می­‌رود که در این رابطه علاقه وافری داشته باشد و دیگر مدیران را نیز به اشکال مختلف درگیر این موضوع کند.
  7. به کارکنانی که به هر نحوی در برقراری فرهنگ دانشی مشارکت می‌­کنند پاداش‌­های نقدی و غیرنقدی اختصاص دهید.
  8. برخی از خطرات و ریسک‌­های مدیریت دانش را بپذیرید. این کار آسان و ساده­‌ای نیست و نیاز به زمان و مقدار مشخصی ریسک­‌پذیری دارد و اغلب باعث می‌­شود سازمان به روش­‌های جدید در مورد حل مسائل و چالش‌­ها بیندیشد.
  9. انعطاف‌پذیر باشید. عموما در سازمان‌­ها اقلیتی با مدیریت دانش مخالفت می­‌کنند – برای مثال با ابراز نفرت از تغییر، فقدان تجربه ، حسادت­‌های حرفه‌ای و غیره. در نهایت با توجه به حمایت مثبت از سوی کارکنان و زمان کافی برای اجازه دادن به آن­ها برای دیدن منافع و مزایای بلند مدت آن، می­‌توان بر این مساله غلبه کرد.

blank

به طور خلاصه، این اتفاق یک چشم‌انداز بلند مدت است که نمی‌­توان در چند روز نتیجه آن را دید و ممکن است ماه‌ها و یا سال‌­ها به طول بیانجامد. خبر خوب این که این کار به سرمایه­‌گذاری هنگفتی در فن‌آوری اطلاعات نیاز ندارد – اغلب اوقات سازمان­‌ها از قبل نیازهای IT خود را برآورده کرده‌اند، فقط به روش صحیح مورد استفاده قرار نمی‌­گیرد. با گذشت زمان، مزایای این کار شروع به ظهور می‌­کنند و اغلب قابل توجه هستند – نه فقط از نظر ارزش تجاری بلکه در انسجام شرکت‌­ها و بالا رفتن کارایی سازمان تاثیر خود را نشان می‌­دهد. بنابراین باعث پیشرفت در پذیرش مدیریت دانش و تبدیل شدن آن به روال رایج سازمان می‌­شود.

 

منبع:

http://www.hartfield-km.com/blog/knowledge-management-culture

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × دو =