مدیریت دانش در سیاست

تکنیک مدیریت دانش در مذاکرات ایالات‌متحده با کره شمالی

در این مطلب به بررسی تکنیک مدیریت دانش در مذاکرات ایالات‌متحده با کره شمالی[1] می‌پردازیم.

در این مطلب سه تکنیک مدیریت دانش که در مذاکرات سیاسی می‌تواند موثر باشد بررسی می‌شود. آیا رفتارها و فنون مدیریت دانشیِ نهفته در برنامه‌ریزی‌ها و مباحث مذاکرات آتی ایالات‌متحده و کره شمالی، می‌تواند به ایالات‌متحده کمک کند تا خروجی‌های مدنظر خود را از مذاکره به‌دست آورد؟ صرف‌نظر از نتایج مذاکرۀ اخیر، تاریخ در حال شکل‌گیری است و مدیریت دانش می‌تواند نقشی حیاتی در توانمندسازی ایالات‌متحده در «ارزش‌آفرینی از دانش خود» و دستیابی به نتایج مطلوب داشته باشد. در اینجا دو سؤال وجود دارد که باید مدنظر قرار گیرد:

  1. چگونه مدیریت دانش می‌تواند در تحقق نتایج مذاکره و یا فراتر از آن انتظارات، ایفای نقش کند؟
  2. دولت ترامپ چگونه از دروس آموخته‌ای که از مذاکرات دولت‌های قبلی منتج شده است، حُسن استفاده را می‌بَرد؟

مذاکرات گذشته در تعامل با کره شمالی، تاریخچه‌ای از نتایج متفاوت از انتظارات داشته است. در این مذاکرات و گفتگوهای پیچیده‌، موضوعات مختلفی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی، اجتماعی، شخصی و غیره دخیل بوده‌اند. در این مطلب تلاش می­‌شود تا این مذاکرات را نه از بعد سیاسی، بلکه از منظر تکنیک­‌های کاربردی مدیریت دانش موردبررسی قرار دهیم.

 

تکنیک پیش‌آموزی: کمک‌همکار[2]

یادگیری قبل از انجام کار، از طریق تکنیک کمک‌همکار پشتیبانی می‌شود. فرآیند تسهیل‌شده‌ای که چالش خاصی را هدف‌گیری می‌کند، دانش را از افراد بیرونِ تیم وارد می‌کند، رویکردهای ممکن و روش‌های جدید را شناسایی می‌کند و درنهایت، فرایند به اشتراک‌گذاری آموخته با یکدیگر را از طریق برگزاری جلسه ترویج می‌کند.
دولت فعلی چگونه از مذاکرات، خروجی‌ها، دروس آموختۀ دولت گذشته برای توسعه و آزمودن یک راهبرد جدید مذاکره بهره می‌گیرد؟ با استفاده از تکنیک کمک همکار مذاکره­‌کنندگان پیشین می‌توانند تجربیات و آموخته‌های خود از فرایند مذاکره را به تیم‌های جدید منتقل کنند تا از دانش خلق‌شده در این حوزه به‌خوبی استفاده شود.

تکنیکِ در حین‌آموزی: بازنگری‌های پساکُنش[3]

تکنیک دیگری که در ارتش آمریکا نیز استفاده از آن بسیار متداول است به نام بازنگری‌های پساکُنش یا بازنگری پس از اقدام بر «یادگیری حین کار» تمرکز دارد. بر اساس این تکنیک، در پایان هرروز مذاکره، چهار سؤال زیر مطرح‌شده و اعضای تیم مذاکره‌کننده به آن پاسخ می‌دهند.

  • قرار بود چه رخ بدهد؟
  • چه چیزی رخ داد؟
  • اگر آن انتظارات تأمین نشد، دلیل این تفاوت چیست؟
  • چه‌چیز می‌توانیم یاد بگیریم و بلافاصله اِعمال کنیم؟

پاسخ به این پرسش‌ها نقاط قوت و ضعف مذاکره را در آن روز مشخص کرده و بر اساس آن استراتژی‌های و اهداف دور بعد مذاکرات تعریف می‌شود. پیاده‌سازی این تکنیک بلافاصله بعد از هر جلسه مذاکره کمک می‌کند تا تمامی جزئیات موردبررسی قرار بگیرد.

 

تکنیکِ پس‌آموزی: گذشته‌نگری[4]

یادگیری پس از انجام کار با فرآیندی تسهیل‌شده به نام گذشته‌نگری پشتیبانی می‌شود. بلافاصله پس از پایان مذاکرات یا پایان فازهای مذاکره، تکنیک گذشته‌نگر برگزار می‌­شود. این امر اعضای تیم را ترغیب می‌کند تا با نگاه به پشت سر، مذاکرات را ببینند تا دریابند که چه چیز به‌خوبی پیش رفته و چرا و چه‌کارهایی می‌توانست متفاوت انجام شود. با این هدف که به یک تیم دیگر برای تکرار موفقیت و جلوگیری از هرگونه خطایی کمک کند.

رویکرد گذشته‌نگری به دنبال یافتن مقصر و قضاوت افراد تیم مذاکره‌کننده نیست؛ بلکه بیشتر بر روی دروس آموخته و نحوۀ کاربست آن‌ها در شرایط آتی و تیم‌های بعدی تمرکز دارد؛ بنابراین منجر به موفقیت نیز خواهند شد. درواقع روش گذشته‌نگر یک‌روند جستجو است، نه بازجویی!

برای اثربخش بودن، این سه تکنیک باید فرایندهای موردنیاز آن به‌درستی طراحی‌شده و به‌عنوان یک الزام کاری مورداستفاده قرار گیرد. این کار کمک می‌کند تا دانش و تجربیات پرونده‌های مهم مذاکراتی برای استفاده تیم­ها و نسل­‌های بعدی کاری به‌خوبی مستند شده و دلایل موفقیت­‌ها و شکست‌ها در مذاکرات سیاسی شفاف باشد.

منبع: 

[1] https://www.linkedin.com/pulse/knowledge-management-km-us-talks-north-korea-noko-bill-kaplan/

پانوشت: 

[2] Peer Assist

[3] After Action Review

[4] Retrospect

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − 2 =