در سراسر دنیا مدیران دریافته اند که برای ایجاد بهترین شرایط رشد و یادگیری در سازمان های خود، پیاده سازی فرآیند عملی و علمی مدیریت دانش نقش اساسی دارد. از دیگر اهداف پیاده سازی مدیریت دانش این است که میتوان کارآیی سازمان را بهبود بخشید و فرایندهای درون سازمانی و خارج سازمان را بهتر از قبل مدیریت کرد و با صرف کمترین استهلاک از منظر کلیه منابع سازمان اثربخشی بیشتری ایجاد نمود. با مدیریت دانش میتوان دانش را در سازمان ذخیره کرده و دسترسی به دانش سازمانی را برای کارکنان افزایش داد، تحقق این موضوع در هر سازمانی موجب رضایت کارمندان، بالا رفتن بازدهی سازمانی و از همه مهمتر رضایت مشتری میشود. دانش به گونهای باید خلق شود و در دسترس کارکنان باشد که رشد و اثربخشی را در سازمان تضمین کند و اشتراک گذاری منابع دانشی را تسهیل ببخشد. به این ترتیب، کارکنانی با دانش تخصصی وقتی که شرکت را ترک میکنند یا بازنشسته میشوند، سایر كارمندان میتوانند از این دانش که به صورت نوعی ذخیره سازی شده است استفاده كنند.
انواع دانش
دانش انواع مختلفی دارد؛ در چارچوب مدیریت دانش می توان درباره دو نوع دانش مختلف بحث کرد.
دانش آشکار: مستندسازی دانش اشکار را میتوان به راحتی آموزش داد.
دانش پنهان: انتقال و به اشتراکگذاری دانش ضمنی به آسانی دانش صریح نیست؛ درک زبان بدن و تفکر نوآورانه نمونه های خوبی از دانش ضمنی است.
دلایل مدیریت دانش در سازمانها
- توانایی تصمیمگیری و افزایش کارایی سازمان به طور حتم برخی از دلایل اهمیت مدیریت دانش است. می توانید اطمینان حاصل کنید که دانش کارکنان در سازمان شما حفظ میشود. همچنین، این اطمینان را میدهد که شما میتوانید به راحتی نوآوری را در سازمان خود تقویت کنید.
- افزایش توانایی رقابت در بازار ، مدیریت دانش را از اهمیت بیشتری برخوردار میکند، زیرا شما میتوانید دانش و تجربه خود را حفظ کنید و روندی غیر تکراری و نوآورانه را در پیش بگیرید.
- نیاز به حفظ دانش در سازمان به دلیل بازنشستگی نیروهای ضروری و باتجربه.
- سرعت بخشیدن و بهبود دوره ی آموزشی به یک نیروی تازه استخدام که اهمیت مدیریت دانش را در آموزش کارکنان جدید اثبات می کند.
- یکی دیگر از جنبه های پیاده سازی مدیریت دانش، ایجاد فرصت برای تصمیم گیری غیر متمرکز در مقابل تصمیم گیری متمرکز است.
- تأکید بر ساختارهای متمرکز ، شرکتی و سلسله مراتبی با بروکراسی های خسته کننده ی درون سازمانی و برون سازمانی می تواند بر توانایی مجری برای اعمال تغییرات در سازمان تأثیر منفی بگذارد.
- تمرکز در رهبری ممکن است بر فرصت رشد روابط بین ادارات، واحدهای تجاری و مدیران تأثیر بگذارد و مخصوصا یکپارچگی تجارت جهانی تاثیر منفی بگذارد.
- یکی دیگر از مزایای ساختار غیرمتمرکز تغییر قدرت در تصمیم گیری به پایین ترین سطح است. این امر اعضای سازمان را به خلاقیت، ابتکار، ایده پردازی و پیاده سازی نظرات آنها کمک میکند، یقینا کارکنان در سطوح پایین سازمان دارای نظرات و تجارب مثبتی هستند که سطوح رده ی بالا از آن مطلع نیستند.
مدیریت دانش و فناوری اطلاعات
به منظور اطمینان از موفقیت در اهداف پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان تعامل مدیریت دانش با بستر فناوری اطلاعات بسیار حیاتی است. دلیل آن این است که بسترهای فناوری ارتباط و جریان دانش را تسهیل میکند. مدیریت دانش از طریق نوآوری، فرصتهای یادگیری، کیفیت خدمات و محصولات، رضایت مشتری و افزایش فروش عملکرد سازمان را افزایش می دهد. مدیران اجرایی به فناوری اطلاعات به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط، استقرار، سازو کار و تصمیم گیری نیاز دارند.
نتیجه
مدیریت دانش برای رشد و بهبود عملکرد در سازمان ضروری است. همچنین مدیریت دانش به ایجاد کارایی در محیط کار کمک میکند و تصمیمگیری سریعتر و موثرتری را فراهم میکند. علاوه بر آن روند آموزش و پردازش کارکنان بهینه میشود و با داشتن کارمندانی که سطح آگاهی و مطالعه سازمانی قابل قبولی دارند و از تجاربی که سیستم در طول عمر خود کسب کرده استفاده کردهاند به طور قطعی روند سازمان در تجارت مربوطه روندی پویا و رو به رشد خواهد داشت و همچنین محیط سازمان و کارکنان محیطی شاد خواهد بود.