نقش خلاقیت در مدیریت دانش رادیکال بر اساس استاندارد ایزو 30401

نقش خلاقیت در مدیریت دانش رادیکال بر اساس استاندارد ایزو 30401

خلاقیت نیاز مبرم مدیریت دانش در قرن اخیر بوده و نقش مهمی در مدیریت دانش در این دوره ایفا کرده است. خلاقیت به سازمان‌ها و افراد کمک می‌کند تا با دنیای پر فراز و نشیب، نامطمئن، پیچیده و مبهمی که در آن زندگی می‌کنند، کنار بیایند. مدیریت دانش رادیکال (Radical KM) از استاندارد سیستم‌های مدیریت دانش 30401 به‌عنوان چارچوبی برای توضیح ارتباط  مدیریت دانش و خلاقیت رادیکال بهره می‌برد.

 استاندارد 30401 

این استاندارد دستورالعمل‌هایی را برای ایجاد، اجرا، حفظ، بررسی و بهبود یک سیستم مدیریت دانش مؤثر در سازمان‌ فراهم می‌کند. الزامات این استاندارد برای هر سازمانی، صرف‌نظر از بزرگ یا کوچکی سازمان و محصول و خدماتی که ارائه می‌دهد قابل‌اجرا است. اهداف مدیریت دانشی که استاندارد ایزو 30401 برآورده می‌کند حمایت از سازمان‌­ها برای توسعه سیستم مدیریتی و خلق حداکثر ارزش برای سازمان از طریق دانش است. این استاندارد برای هریک از انواع مدیریت دانش رادیکال و مدیریت دانش سنتی تعاریفی ارائه می‌دهد:

رویکرد سنتی مدیریت دانش

در حالت عمومی سازمان‌ها تقسیم کار، تقسیم‌بندی دانش، فعالیت‌های دانشی و به‌کارگیری دانش را بخشی از خط تولید در نظر گرفته و تنها بر تولید محصول، تمرکز کرده‌اند. سازمان‌هایی که از پارادایم‌های عصر صنعتی پیروی می‌کنند، برای خلاقیت اهمیت چندانی قائل نیستند و از جهت بروز خلاقیت کارکنان، فضای مناسبی ایجاد نکرده‌‌اند. می‌توان گفت این سازمان‌ها یکی از اساسی‌ترین نیازهای خلق و ایجاد دانش را برآورده نساخته‌اند. این سازمان‌ها، کارکنان را همانند ماشین فرض کرده و به دید ابزار کار به آن‌ها می‌نگرند. درحالی‌که مدیریت دانش برای آنکه به انجام بهتر فعالیت‌ها منجر شده و به سودآوری منتهی گردد، نیازمند رفتاری متفاوت از سوی کارفرمایان است. درحال حاضر کارفرمایان برای افزایش تولید، از این نیازها، غافل شده و آن را نادیده می‌گیرند.

از دیدگاه مدیریت دانش رادیکال، اتخاذ رویکردی متعادل‌تر از سوی کارفرمایان به فناوری مدیریت دانش منتهی خواهد شد. فناوری در بهترین حالت یک توانمندساز است، نه نقطه پایان یا حتی نقطه شروع مدیریت دانش. مدیریت دانش سنتی به ارتباط کارکنان با دانشی می‌پردازد که برای انجام وظایف خود به آن نیاز دارند. به‌عبارت‌دیگر مدیریت دانش در گذشته تنها دربرگیرنده فرآیندهای استخراج، به اشتراک‌گذاری، ذخیره و تسهیل انتقال دانش و فناوری بوده است. هر چه جامعه بیشتر به سمت دانش و عصر دیجیتال حرکت می‌کند، سازمان‌ها کمتر به ذخایر دانش نیاز دارند. دانش انباشته‌‌شده، کارایی و اثربخشی را به حداکثر می‌رسانند اما خلاقیت و نوآوری را به حداقل رسانده و یا کاهش می‌دهند.

مدیریت دانش رادیکال

نتایج پژوهش‌های 20 سال گذشته نشان می‌دهند که چگونه می‌توانیم سازمان‌ها را به‌گونه‌ای تغییر دهیم که اهداف قرن بیست و یکم را محقق سازند. با در نظر گرفتن مدیریت دانش به‌عنوان نقطه شروع، این سؤال مطرح می‌شود که «چگونه می‌توانیم به روشی پایدار و کل‌نگر سازمان‌هایی ایجاد کنیم که در عصر حاضر از عملکرد اجتماعی، زیست‌محیطی و مالی متعادلی برخوردار باشند؟» برای پاسخ به این سؤال، شکل کاملاً جدیدی از مدیریت دانش، با عنوان مدیریت دانش رادیکال ایجاد شده است. مدیریت دانش رادیکال گامی برای خروج مدیریت دانش از چارچوب فعلی آن است که به دانشکاران کمک می‌کند نیازهای خود را برای موفقیت در عصر کنونی تشخیص داده و برآورده سازند. همچنین به آن‌ها کمک می‌کند تا با نوسانات، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام سازمان‌ها و سیستم‌های اقتصادی مقابله کنند. مدیریت دانش رادیکال، امکان اتخاذ رفتارهای چابک و انعطاف‌پذیر و امکان تغییر فرهنگ را محقق ساخته و به نوبه خود امکان دگرگونی دیجیتالی سازمان‌ها را فراهم می‌کند تا بتوانند در عصر دانش، عملکردی موفقیت‌آمیز داشته باشند. به‌طورکلی مدیریت دانش رادیکال کمک می‌کند تا با تغییرات مداوم و هرج‌ومرج جهانی که در آن زندگی و کار می‌کنیم، سازگار شویم.

مقایسه مدیریت دانش رادیکال و استاندارد ایزو 30401

برای مقایسه و بررسی ارتباط مدیریت دانش رادیکال با استاندارد 30401، بر چهار حوزه مدیریت دانش، طیف دانش، چرخه توسعه دانش و فرهنگ مدیریت دانش تمرکز می‌شود:

  • تعریف مدیریت دانش: این استاندارد، مدیریت دانش را این‌گونه تعریف می‌کند: رشته مدیریت دانش، رویکردی جامع برای بهبود یادگیری و اثربخشی سازمان با تمرکز بر روش‌های ایجاد دانش و استفاده از آن در سازمان است. همچنین اشاره می‌کند که دانش توسط کارکنان ایجاد شده و ناملموس و پیچیده است.

مدیریت دانش رادیکال از این تعریف پشتیبانی کرده و با آن موافق است. همان‌طور که در شکل مشاهده می‌شود، آنچه مدیریت دانش رادیکال به این تعریف می‌افزاید، خلاقیت است که برای کمک به سازمان‌ها و افراد و برای ایجاد دانش و پیشرفت، با مدیریت دانش سنتی تلفیق شده است. مدیریت دانش رادیکال نگاهی متفاوت به مسائل دارد؛ این رشته تنها به تجزیه‌وتحلیل فرآیندها اکتفا نمی‌کند و با تکیه بر خلاقیت، وضعیت موجود مدیریت دانش را مورد پرسش قرار می‌دهد. به دلیل اینکه خلاقیت یک ویژگی انسان‌محور است، مدیریت دانش دیجیتال از کارکنان حمایت کرده و به آن‌ها کمک می‌کند تا در کنار تحلیل‌گری، خلاق باشند.

  • طیف دانش: استاندارد 30401، به طیفی از دانش اشاره می‌کند که از دانش ضمنی‌ای که فرد نسبت به آن آگاهی ندارد شروع ‌شده و دانش مستند، مدون و ساختارمند را دربرمی‌گیرد. مدیریت دانش رادیکال امکان دسترسی کارکنان به دانش ضمنی را فراهم کرده، کمک می‌کند آن را به دانش صریح تبدیل کرده و یا حداقل این دانش را در امتداد پیوستاری به سمت ضمنی‌تر شدن حرکت می‌‌دهد. مدیریت دانش رادیکال به افراد اجازه می‌دهد ارتباطات جدیدی ایجاد کنند و قطعات مختلف پازل دانش را در کنار هم قرار دهند. مدیریت دانش رادیکال در ارتباط با دانش مدون‌شده و ساختاریافته نقش کمرنگ‌تری ایفا می‌کند؛ اگرچه بسته به هدف، می‌تواند در این حیطه نیز نقش داشته باشد.

blank

  • چرخه توسعه دانش: با نگاه به چرخه توسعه دانشی که استاندارد 30401 تعیین کرده است، مشخص می‌شود این چرخه با ایجاد دانش شروع می‌شود؛ در ادامه دانش ایجادشده مراحل ثبت، حفظ، اشتراک، پذیرش، به‌کارگیری را طی کرده و درنهایت از چرخه خارج (expire) می‌شود. مدیریت دانش رادیکال با استفاده از روش‌های خلاقانه برای الهام بخشیدن و ایجاد دانش جدید، به‌وضوح در توسعه سازمان نقش دارد. این رشته همچنین می‌تواند در به اشتراک‌گذاری، پذیرش و به‌کارگیری دانش نیز نقش داشته باشد؛ زیرا از کارکنان می‌خواهد کنجکاو باشند و از طریق یادگیری و تصمیم‌گیری، دانش جدید را بپذیرند و آن را درونی کنند. مدیریت دانش رادیکال با به‌کارگیری خلاقیت کارکنان، چرخه توسعه دانش سازمان را جامع‌تر و کامل‌تر می‌کند.
  • فرهنگ مدیریت دانش: درنهایت، حوزه‌ای که مدیریت دانش رادیکال به‌طور بالقوه بیشترین نقش را در آن ایفا می‌کند، فرهنگ مدیریت دانش است. مؤلفه‌های زیادی برای فرهنگ مدیریت دانش وجود دارد که در استاندارد 30401 توضیح داده‌شده است؛ ازجمله آن‌ها می‌توان کمک به افراد برای کنجکاو‌تر بودن، احساس قدرت بیشتر، توسعه خودمختاری و باز بودن دست کارکنان برای همکاری و همچنین کمک به آن‌ها برای یادگیری مداوم و تشخیص ارزش دانش را برشمرد. مدیریت دانش رادیکال در همه این رفتارها نقش داشته و از این طریق به شکل‌گیری اعتماد و احترام کمک می‌کند. برخورداری از ویژگی‌های ذکرشده برای فرهنگ مدیریت دانش، کلیدی است.

جمع‌بندی

هدف مدیریت دانش رادیکال، ارائه توصیه‌هایی در حمایت از تغییر رفتار و نگرش کارکنان است تا بدین‌وسیله سازمان‌ها برای موفقیت در قرن بیست و یکم تغییر شکل دهند. همچنین مدیریت دانش دیجیتال دست‌اندرکاران مدیریت دانش را به سمت ایفای نقشی فعال‌تر در تسهیل ایجاد دانش سوق می‌دهد و فراتر از محافظت صرف از گذشته و وضعیت موجود نقش بیشتری برای آن‌ها در نظر می‌گیرد. در مدیریت دانش رادیکال فرض بر این است که همه ما رهبر هستیم و برای موفقیت باید از دانش و ابزارهای موجود در راه‌های خلاقانه و نوآورانه استفاده کنیم. برای انجام این کار، ما باید به شیوه‌ای پایدار از تفکر انتقادی، تأمل و انعطاف‌پذیری استفاده کنیم و دائماً با نوسانات، عدم‌قطعیت، پیچیدگی و ابهام در محیط خود سازگار شویم. در مدیریت دانش رادیکال ما نباید نگران اشتباه بودن روش‌های جدید انجام کار باشیم؛ چراکه ما ماشین یا خط تولید نیستیم و عملکرد خودکار نداریم. کار جدید مستلزم این است که کارکنان با همه به‌کارگیری همه توان و استعداد خود در کار مشارکت داشته باشند و نه‌تنها با به‌کارگیری بخشی از آن. این امر به یادگیری و مشارکت مداوم، خلاقیت و خودشکوفایی نیاز دارد. درنتیجه، مدیریت دانش رادیکال از طریق افزودن خلاقیت به مدیریت دانش سنتی، آن را به مجموعه‌ای متوازن، یکپارچه و پایدار تبدیل می‌کند که آماده رویارویی با چالش‌های پیش رو است.

 

منابع:

https://www.kminstitute.org/blog/radical-km-and-iso-km-standard-30401

https://www.readcube.com/articles/10.3389/frai.2021.598807

https://www.kminstitute.org/blog/radical-km-part-1-2-part-series

https://www.realisation-of-potential.com/tag/radical-km/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 + شش =