مدیریت دانش دانا

تجربه‌های ابتلای یک کارشناس مدیریت دانش و کرونا

در این مطلب به بررسی تجربه‌های ابتلای یک کارشناس مدیریت دانش و کرونا می‌پردازیم.

در این مطلب رابطه مدیریت دانش و کرونا بررسی می‌شود. پژوهشگران حوزه سلامت سال‌هاست بر مفهوم سلامت روانی و معنوی در کنار سلامت جسمی تأکید دارند و معتقدند سلامت روانی و معنوی بر سلامت جسمی اثری مثبت داشته و فرآیند درمان و بهبودی را سرعت می‌بخشد.

هر حادثه‌ای که در زندگی انسان رخ می‌دهد، خواه تلخ یا شیرین، حاوی تجربیات و درس‌هایی است که اگر درست و صحیح آموخته شوند، قادرند در بزنگاه‌های حساس پیشِ‌رو راهگشا و یاری‌رسان باشند. تحمل رنج بیماری خود و یا بستگان نیز یکی از همین رخدادهاست. متأسفانه بنده نیز به خیل مبتلایان به ویروس کمتر شناخته‌شدۀ کرونا پیوستم و شدت بیماری به‌قدری بود که به‌ناچار در بیمارستان بستری شدم و مدتی تحت مراقبت کادر درمان بودم.

مدیریت دانش

آنچه از ابتدای درگیری با این بیماری و تا بهبودی نسبی و سلامتی دستگیرم شد، اهمیت و لزوم تقویت بعد روانی و معنوی انسان در کنار تقویت قوای جسمی بود. درواقع، این بیماری بیش از آنکه قوای جسمی انسان را تضعیف کند، به دلیل مکانیزم‌های مستقیم ویروس و اثرگذاری‌های غیرمستقیم آن، به قوای روحی، عاطفی و معنوی انسان هجوم برده و آن را ضعیف و ضعیف‌تر می‌کند.

به همین خاطر حفظ روحیه، شادابی و امید به آینده در کنار اعتماد و اعتقاد به امور ماورائی، اثری دوسویه در درمان داشته و تحمل بیماری را ازنظر روانی آسان‌تر می‌کند. همچنین به جسم و نیروهای دفاعی بدن در مواجهه با ویروس، امداد می‌رساند. بر همین اساس، حضور روانشناسان و مشاوران دوشادوشِ پزشکان و پرستاران، کمک شایانی برای مبارزه با کرونا به بیماران می‌کند.

تا قبل از درگیری با این بیماری، شاید کمتر به اهمیت حضور مشاوران و روانشناسان در درمان این بیماری توجه داشتم. به‌عنوان بیان تجربۀ شخصی، در روزهای بستری در بیمارستان، حضور یک روانشناس در اتاق و صحبت او با تک‌تک بیماران، تنوعی خاص به روند درمان می‌بخشید. او با آرامش و خونسردی شروع به صحبت می‌کرد و صحبت‌ها و دغدغه‌های فکری بیماران را کاملاً گوش می‌داد. از سوی دیگر برای آن دسته از بیمارانی که حاضر به پذیرش شرایط جدید بیماری و سبک موقتی زندگی‌شان نبودند، اولاً واقعیت را آشکار و آن‌ها را پذیرای این شرایط می‌نمود و در قدم بعد، با جملات انگیزشی و امیدآفرین، آن‌ها را برای مبارزه با این بیماری و امید به آینده‌ای روشن، آماده می‌کرد. نوبت به من هم رسید به سراغم آمد. شروع به صحبت کردیم؛ شاید بیش از نیم ساعت. همین گفت‌وگوهای مستقیم هرچند کوتاه، به درک بهتر شرایط و مواجهه با بیماری کمک کرد.

از نکات بارزی که در روش این مشاور نمود داشت، استفاده از داستان‌ها و خاطراتی بود که در طول مدت‌زمان نه ماه مشاوره در بیمارستان و بخش مراقبت‌های بیماران کرونا، شاهد آن بود. درواقع او، دانسته یا ندانسته، از همان تکنیک داستان‌سرایی که در مدیریت دانش کاربرد بسیاری دارد، استفاده می‌کرد. این داستان‌های واقعی، سبب هم‌ذات‌پنداری بیمار با شخصی ‌می‌شد که داستان روحیۀ قویِ او و غلبۀ او بر بیماری نقل می‌شد.

از دیگر نکات قابل‌توجه در شیوۀ کاری این مشاور، هم‌فکری و پرسش از بیمارانی بود که پیچ دشواری و سختی بیماری را طی کرده بودند و در شیب بهبود به سر می‌بردند و روزهای پایانی حضور در بیمارستان را تجربه می‌کردند. شاید، مشاور دیگر فرصت هم‌کلامی با این افراد را پیدا نمی‌کرد و از همین موقعیت چندروزه باقیمانده نهایت استفاده را می‌برد و از تجربیات این افراد در طول درمان تا بهبود می‌پرسید. می‌پرسید که چه تجربه‌ای در ایام بیماری کسب کرده‌اند و برای کسی که تازه به این بیماری مبتلا شده است، چه صحبت یا نکته‌ای دارند؟ هم‌کلام و هم‌فکر می‌شد و نکاتی را که بیمار تجربه کرده بود، یادداشت می‌کرد.

از بیماران رو به بهبودیِ کامل تقاضا می‌کرد به سؤالات مطرح‌شده فکر کنند و در مراجعه بعدی خود باز هم همان سؤال‌ها را تکرار می‌کرد و نتیجه پاسخ‌های بیماران به سؤالات را مکتوب می‌کرد. جملۀ کلیدی او برای جلب‌توجه و همراه نمودن بیماران این بود، “این نکات و تجربیات شما شاید جان عزیز دیگری را نجات بدهد“.

بعد از پایان صحبت‌های ما، از او تشکر کردم و مفهوم «مدیریت دانش» را با او در میان گذاشتم. توضیح دادم که کاری که او در حال انجام آن است، دقیقاً در راستای مفهوم مدیریت دانش است و تکنیک‌هایی که برای مشاوره به بیماران کرونایی از آن استفاده می‌کند دقیقاً تکنیک‌های کاربردی در مدیریت دانش است.

این مشاور شاید تا آن موقع نسبت به عبارت «مدیریت دانش» بیگانه بود، اما آنچه انجام می‌داد و در عمل خود به کار می‌بست، پیگیری مفهوم مدیریت دانش و کاربرد ابزارها و تکنیک‌های مدیریت دانش بود. اینجاست که گفتۀ همیشگی مشاوران و متخصصان مدیریت دانش را به یاد می‌آوریم که در اجرای مدیریت دانش در زندگی، خانه، محیط کار و سازمان، پیش از هر چیز بر ترویج و تثبیت فرهنگ مدیریت دانش و توجه به اصل سودآوری مدیریت دانش در مقیاس خرد و کلان تأکید می‌کنند.

آن زمانی که به جمله “گذشته، چراغ راهی برای پیمودن مسیر آینده است” ایمان پیدا کردیم، فرهنگ به‌کارگیری درس آموخته‌های پیشین در ما تقویت‌شده و پای در راه می‌گذاریم و آرام‌آرام مسیر هموارتر و راه روشن‌تر می‌شود. همان‌گونه که شاعر بلندآوازۀ ایرانی – عطار- می‌سراید:

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس   خود راه بگویدت که چون باید رفت

 

هدف از نگارش این متن:

  • انتقال تجربه رویارویی با کرونا؛ ویروسی که بیش از یک سال است، جهان تحت‌الشعاع آن قرارگرفته است؛
  • سپاس از کادر درمانی بیمارستان، خصوصاً قشر کمتر اشاره‌شدۀ مشاوران و روانشناسان؛
  • تجربۀ توجه به مدیریت دانش و به‌کارگیری تکنیک‌های آن در درمان بیماری کرونا با اشاره به روش یکی از روانشناسان بیمارستان؛
  • توجه به لزوم تقدم اعتقاد و اعتماد به اثربخشی مدیریت دانش در هرچه بهره‌ورتر ساختن فعالیت‎‌های فردی، شغلی و حرفه‌ای.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 4 =