چرا باید از داستان‌سرایی برای انتقال دانش استفاده کنیم؟

چرا باید از داستان‌سرایی برای انتقال دانش استفاده کنیم؟

داستان‌سرایی مهارت استفاده از حقایق و رویدادها و داستان‌ها برای برقراری ارتباط با مخاطبان است. برخی از داستان‌ها واقعی و برخی تخیلی هستند. تکنیک داستان‌سرایی باعث انگیزه بخشیدن به تیم و ارتقاء سازمان و ارتباط مؤثر با مشتریان می‌شود.

داستان‌سرایی می‌تواند تغییر را تسریع کرده و اعتماد ایجاد کند. داستان‌سرایی از قدیم در تمام فرهنگ‌ها و جوامع، یک هنر محسوب می‌شد. زبان داستان‌ها به‌گونه‌ای است که هر فردی با هر گویش و قومیت می‌تواند داستان‌ها را درک کند. داستان‌ها، حس تخیل را برانگیخته می‌کنند و بین گوینده و شنونده ارتباط برقرار می‌کند.

داستان گفتن، هنر بازی کردن با کلمات است. داستان‌سرایی باید در بسیاری از مراحل، فعالیت‌ها و اجزای مدیریت دانش گنجانده شود. از داستان‌ها باید برای ایجاد انگیزه در مدیران ارشد و توسعه فرهنگ مدیریت دانش استفاده شود.

روایت داستان نقش مهمی در نوآوری دارد. سازمان را می‌توان با گفتن داستان‌هایی از کارکنان و اشتراک‌گذاری دانش درباره آنچه که آموخته‌اند، پرورش داد. اثربخشی آموزش و ارتباطات با استفاده از روایات افزایش پیدا می‌کند. به‌عنوان‌مثال، به‌جای ایجاد اسلایدهای پاورپوینت معمول برای ارائه برنامه مدیریت دانش، داستان‌های برخی از کاربران معمولی و نحوه استفاده از تکنیک‌های مدیریت دانش را برای کمک به انجام کارهای خود بیان کنید.

چرا تکنیک داستان‌سرایی کاربردی است؟

همه‌ ما هنگام تلاش برای درک ایده‌های جدید، دچار سردرگمی شده‌ایم. اینجا داستان‌سرایی به ما کمک می‌کند تا از این بند رهایی یابیم. به مواقعی فکر کنیم که داستان‌ها به ما کمک کردند تا مفاهیم را بهتر درک کنیم. شاید یک معلم برای توضیح مسئله ریاضی از یک مثال‌های واقعی استفاده کرده، یا یک سخنران از یک مطالعه موردی برای اشتراک‌گذاری داده‌های پیچیده استفاده کرده است.

یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت داستان‌سرایی در سازمان، تبدیل مفاهیم پیچیده و غیرملموس به مفاهیم ساده است. شرکت اَپل را در نظر بگیرید،  نحوه‌ استفاده از رایانه‌ها و گوشی‌های هوشمند برای یک مصرف‌کننده‌ معمولی کمی پیچیده است. این شرکت‌ها با ارائه‌ داستان‌های واقعی، دقیقاً توصیف می‌کنند که محصولاتش برای کاربران چه مزایایی دارد.

‌برای انتقال اثربخش درس‌آموخته‌ها، ‌به‌جای استفاده از ساختاری متنی، می‌توان آن‌ها را به‌صورت داستان بازگو کرد. روش‌هایی مانند ثبت و ضبط درس آموخته‌ به‌صورت ویدیو و صدا است می‌تواند داستان و نحوه به‌کارگیری آن‌ها را ساده‌تر و مفیدتر کند. همچنین این کار نرخ همکاری و ترغیب دیگران را نیز افزایش می‌دهد. علاوه بر این می‌توانید از تکنیک داستان‌سرایی در پادکست‌ها برای به اشتراک گذاشتن دانش به‌صورت شفاهی و بدون نیاز به نوشتن، ارسال هرگونه سند یا واردکردن داده‌ها در فرم‌ها استفاده کنید.

مزایای تکنیک داستان‌سرایی در سازمان

داستان‌سرایی را می‌توان در طیف گسترده‌ای از تلاش‌های سازمانی، از توسعه فرهنگ گرفته تا پیاده‌سازی استراتژی، به کاربرد. تمامی این داستان‌ها را می‌توان بعداً برچسب‌گذاری کرد و در یک پایگاه دانش به اشتراک گذاشت.

علاوه بر مزایای سازمانی، این تکنیک برای افراد نیز مزایای بسیاری دارد. مزایای فردی داستان‌سرایی را می‌توان در هر دو نقش روایت‌کننده و شنونده بیان کرد. به‌عنوان یک روایت کننده داستان، فرد پس از ارائه یک داستان، احساس رضایت شخصی خواهد داشت و ز این طریق می‌تواند اعتمادبه‌نفس خود را نیز تقویت کند. همچنین باعث می‌شود فردی که داستانی را ارائه می‌کند، در سازمان به رسمیت شناخته شود و به‌عبارت‌دیگر دیده شود.

دیل کارنگی در کتاب آیین دوست‌یابی به نکته‌ای اشاره می‌کند که دقیقا به این موضوع مرتبط است و آن اینکه انسان‌ها به‌شدت دوست دارند موردتوجه دیگران قرار بگیرند و به تعبیر دیگر، دیده و شناخته شوند. ارائه داستان منجر به ایجاد و تقویت ارتباطات سازمانی برای فرد نیز می‌شود. به‌طور خلاصه، فرد از طریق ارائه داستان، نه‌تنها می‌تواند در ایجاد و به اشتراک‌گذاری دانش کمک کند بلکه می‌تواند به‌عنوان بخشی از تیم یا سازمان، خود، تیم و سازمان را تقویت و توانمند کند چراکه داستان‌ها می‌توانند روشی بسیار قدرتمند برای نمایش و انتقال ایده‌های پیچیده و چندبعدی باشند.

blank

داستان‌هایی که خوب طراحی و ارائه می‌شوند، می‌توانند اطلاعات، احساس، دانش پنهان و دانش آشکار را منتقل کنند. داستان‌ها به‌راحتی قابل به خاطر سپردن هستند و می‌توانند احساسات ما را درگیر کنند. همچنین ازنظر روشی که افراد یاد می‌گیرند و مکانیسم‌های یادگیری شناختی نیز می‌توان مزایای فردی داستان‌سرایی را موردبررسی قرار داد.

  • ازآنجاکه داستان‌ها به‌راحتی در لایه‌های بالایی ذهن، ثبت می‌شوند، کمک به تقویت «حضور ذهن» ارائه‌کننده داستان می‌کنند.
  • ازآنجاکه از کلمات و تصاویر در داستان‌سرایی استفاده می‌شود، «جزییات و پیچیدگی»‌ داستان به‌راحتی برای ارائه‌کننده داستان قابل‌فهم و قابل‌یادآوری در آینده است.
  • ازآنجاکه داستان‌ها بر اساس تجربه مستقیم افراد هستند و با تصاویر ذهنى نیز همراه هستند، باعث ثبت در «حافظه دوره‌ای» می‌شوند که بازیابی آن‌ها به‌راحتی صورت می‌پذیرد.

blank

با توجه به موارد مذکور، واضح است که می‌توان داستان‌ها را در زمان‌های مقتضی فراخواند و دروس آموخته‌شده آن‌ها را به‌کار برد و به‌صورت کلی آن‌ها را به ابزاری بالقوه و بسیار قدرتمند برای اشتراک دانش در بعد فردی تبدیل کرد.

هنگامی‌که کارکنان درباره تجربیات خود داستان‌هایی را برای یکدیگر تعریف می‌کنند، تعاملات اجتماعی صورت می‌گیرد و شرایطی ایجاد می‌شود که فرد شنونده خود را در آن موقعیت احساس می‌کند؛ بنابراین، دانش پنهان به روشی ظاهر می‌شود و در دسترس قرار می‌گیرد که در غیر این صورت نمی‌توانست چنین باشد. داستان‌های سازمانی معمولاً کوتاه و درباره یک حادثه یا موقعیت مشخص هستند. در این داستان‌‌ها می‌توانند به بسیاری از سؤالات پاسخ داد. گفتن داستان به کارکنان این امکان را می‌دهد که اطلاعات مفید و مهم را به‌راحتی با یکدیگر به اشتراک بگذارند.

تکنیک داستان‌سرایی در زمینه توسعه فروش و بازاریابی سازمان‌ها نیز مؤثر است. به‌عنوان‌مثال کسی که می‌گوید تویوتا خودرویی است که به کیفیت توجه دارد، شاید نتواند برای من و شما، شاخص‌های دقیق اندازه‌گیری و سنجش کیفیت را توضیح دهد؛ اما آن‌قدر داستان در ذهن دارد که کیفیت تویوتا را تأیید کند. ما از داستان‌های داخل کارخانه تویوتا و رویدادهای خیابان‌های اطراف آن، کم نشنیده‌ایم. امروز، داستان است که می‌فروشد؛ نه به معنای اینکه استدلال و پشتوانه منطقی لازم نیست، بلکه به معنای اینکه، استدلال، کافی نیست.

در نمونه‌ای دیگر می‌توان به تجربه شرکت آی‌بی‌ام گلوبال سرویسز در اشتراک داستانی که به‌صورت کاملاً اتفاقی برای یکی از مشتریانش رخ داده بود اشاره کرد که در عرض 2 روز، به 3 زبان و در 6 کشور جهان و بیش از 600 مرتبه شنیده شد.

منبع:

storytelling‌ business‌ narrative‌ and‌anecdote‌circles, lucidea.com, Stan Garfield,2022

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − ده =