“چرا استراتژی مدیریت دانش مهم است” عنوان مطلبی است که به بیان دلایل شکست نظامهای مدیریتی در کشور و اهمیت تدوین استراتژی مدیریت دانش در سازمان میپردازد.
چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من!!
اگر اهل موسیقی سنتی ایرانی هستید که هیچ! اما اگر نیستید، احتمالا یک بار هم که شده از موج اف ام، ردیف ۹۳.۵ مگاهرتز آهنگ زیبای “هوای گریه” را با شعری از سیمین بهبانی و صدای بی نظیر همایون شجریان شنیده اید که این چنین آغاز می شود:
نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل، چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من
چند روز پیش که داشتم این شعر را با خودم زمزمه می کردم، احساس کردم اوضاع نظامهای مدیریتی در سازمانهای ما چقدر شبیه همین “تخته پاره بر موجی” است که همایون می گوید؛ رهای رها.
چرا با پیادهسازی نظامهای مدیریتی نتیجه دلخواه حاصل نمیشود؟
در سالهای اخیر تجربه حضور در بسیاری از سازمانها و شرکتهای بزرگ صنایع مادر کشور را داشتم که این وضعیت “رها” در آن ها بسیار به چشم میخورد. شرکتهایی که از اواسط دهه ۷۰ اقدام به استقرار انواع استانداردها و پیادهسازی سیستمهای مدیریتی نموده اند، اما هیچگاه آن طور که باید نتیجه مطلوبی بر اساس آن کسب نکردند. استانداردهای مدیریت کیفیت، نظام پیشنهادها، دوایر کنترل کیفیت از جمله این موارد هستند که مدیریت دانش را نیز میتوان به این فهرست اضافه نمود.
عدم موفقیت نظامهای مدیریتی دلایل بسیار زیادی دارد که می توان برای هر کدام مقالات مفصلی نوشت. در این نوشتار قصد دارم به یکی از این موارد اشاره کوتاهی داشته باشم، اما پیش از آن مرور داستان کوتاه و واقعی زیر خالی از لطف نیست.
مگه ما چیمون کمتره!!
مدیر عامل شرکت X که زیر مجموعه یکی از هلدینگهای بزرگ کشور است، در جلسه ی ارائه گزارشهای دوره ای در سطح هلدینگ، واژه مدیریت دانش را از زبان مدیرعامل یکی دیگر از شرکتهای زیرمجموعه میشنود. در این لحظه ندایی درونی به او می گوید” مگه ما چیمون کمتره!!”. صبح روز بعد و در راستای تحقق فرمایشات ندای درون به دنبال مشاور مدیریت دانش میگردد و بدون بررسی درست در تله انتخاب مشاور می افتد. کم تر از دو هفته بعد جلسه شروع پروژه در دفتر مدیرعامل و با حضور معاونین و مدیران ارشد شرکت برگزار شده و پروژه استقرار مدیریت دانش به صورت رسمی آغاز میشود. نتیجه این پروژه و پروژههای این چنین پر واضح است، به قول عمان سامانی که میگوید:
من از مفصل این نکته مجملی گفتم؛ تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل
تدوین استراتژی مدیریت دانش؛ واجب عینی
زمانی که ندانیم به دنبال چه چیزی هستیم، با احتمال بسیار زیاد اصلا دنبال چیری نیسیتم! عدم موفقیت نظامهای مدیریتی دلایل بسیار زیادی دارد، اما یکی از مهمترین علل بروز این عارضه، ارتباط نامناسب این نظامها با اهداف و استراتژیهای سازمان است. برای این که بتوانیم در پیادهسازی مدیریت دانش موفق باشیم باید اهداف، استراتژیها و شاخصهای کلیدی عملکرد مدیریت دانش در راستای اهداف، استراتژیهایها و شاخصهای کلیدی عملکرد سازمان باشد. در غیر این صورت مدیریت دانش همان “تخته پاره بر موج” میشود!
برای ایجاد همراستایی بین مدیریت دانش و اسناد بالادستی سازمان باید استراتژیهای مدیریت دانش را تدوین کنیم. استراتژی مدیریت دانش چارچوب حرکت در جهت اهداف سازمان را مشخص میکند. استراتژی مدیریت دانش، یک نقشه دقیق است که اقدامات لازم برای رسیدن به اهداف مدیریت دانش را به صورت کامل و جامع ترسیم میکند. تدوین استراتژی مدیریت دانش، پایههای اصلی و بنیان مدیریت دانش را تقویت نموده و موجب استحکام عملیات اجرایی مدیریت دانش در بازههای زمانی برنامهریزی شده می شود، لذا مدیریت این برنامه توسط سازمان قابل رصد و اندازه گیری است. یک استراتژی مدیریت دانش خوب و روشن میتواند به این موارد کمک کند:
- افزایش آگاهی و درک مدیریت دانش در سازمان
- بیان بیزینس کیسها و تشریح مزایای احتمالی
- کمک به تحقق اهداف کلان سازمان
- ایجاد تعهد در مدیریت ارشد سازمان
- جذب منابع برای مدیریت دانش
- هماهنگی،پاسخگویی و چابکی در برنامههای مدیریت دانش
- ایجاد تعادل بین ارکان اصلی پیادهسازی مدیریت دانش(کارکنان، فرایندها، فناوریها و غیره)
- اندازهگیری اثربخشی مدیریت دانش
داشتن یک استراتژی مدیریت دانش مستند بسیار مهم است و به عنوان یک اصل اساسی در پیادهسازی مدیریت دانش به شمار میآید. این که سازمان تلاش جدیدی را برای استقرار مدیریت دانش آغاز میکند یا یک برنامه موجود را توسعه میدهد تفاوتی در این اصل اساسی ندارد. استراتژی مدیریت دانش باید منطبق بر اهداف کسب و کار سازمان باشد و کلید موفقیت اجرای مدیریت دانش در سازمان است.
سخن آخر
سازمانهایی در پیادهسازی مدیریت دانش موفق هستند که بتوانند ارتباط مناسب و مشخصی بین اهداف و استراتژیهای مدیریت دانش با اهداف و استراتژیهای کسب و کار ایجاد کنند. به بیان دیگر زمانی مدیریت دانش میتواند موفق باشد که بخشی از بدنه کشتی در حال حرکت سازمان شود، نه تخته شکستهای که بی هدف در دریای مواج به این سو و آن سو میرود.
در پایان شنیدن آهنگ بسیار زیبای هوای گریه خالی از لطف نیست…