کار مدیر ارشد دانش بدون توجه بهعنوان آن، نیازمند توانایی شناخت منابع ارزشمند دانش، جمعآوری آن منابع، آسا نسازی دسترسی به آنها، و تحریک و تهیج کاربرد دانش و ایجاد دانش جدید میباشد. برخی از مهمترین ویژگیهای یک مدیر ارشد دانش عبارتنداز:
- بینش. توانایی ایجاد درک موارد اصلی کسبوکار که سازمان در تلاش پرداختن به آن است و درک روشن نیازهای رقابتی و راهبردی طولانیمدت شرکت.
- عمق فناوری. درک فناوری در دسترس و مهمتر از همه اینکه چگونه این فناوریها میتواند در خدمت ایجاد و مستندسازی اطلاعات به کار رود، نقش مجاری ارتباطاتی که تبادل را تسهیل میکند، و فرایندهای تجدید حیات اطلاعات جاری است.
- بینشهای انسانی. درک ایجاد زیرساخت انسانی و فرهنگی که سهیم شدن در اطلاعات را آسان میسازد، بخصوص در تبدیل دانش ضمنی افراد مختلف به دانش صریح که بتوان آن را در سرتاسر شرکت به مشارکت گذاشت.
- مهارتهای اندازهگیری کسبوکار. با توجه به وضعیت اندازهگیری جاری و ابتدایی ایجاد دانش و مقیاسبندی آن، فرد باید بتواند معیارهای اثربخشی سازمان را به سرمایهگذاریهای انجامشده در توسعه زیرساخت دانش مرتبط سازد.
- آشنایی با فرایند دانش. میتواند مسئول آسانسازی فرایند جاری سهیم شدن در دانش و تجدید حیات دانش باشد. انجام این کار نیازمند درک توازن بین تقویت ساختارها برای معیارهای بهینهسازی مبتنی بر کارایی و ساختارهای نسبتاً غیردقیق برای آسانسازی تفکر نوآورانه و خلاقیت میباشد.
- خودآگاهی فرهنگی. دربرگیرنده درکی از موضوعات فرهنگی مرتبط با فرایندهای ایجاد دانش است؛ بخصوص اینکه فرد باید قادر به تسهیل بخشی به فرهنگ خودکنترلی یا گروه کنترلی باشد تا گفتگو را آسان سازد. شخص همچنین باید دیدگاههای چندگانه را در خصوص موضوعات اصلی درک کند و مایل باشد تا با دیدگاههای گوناگون رابطه برقرار نماید که اینها مواد فرایند ایجاد دانش میباشند. آزاداندیشی و تمایل و توانایی پیوند بین نیازهای راهبردی مدیریت ردهبالا و مسائل موردعلاقه عملیاتی سطح کارمندان بسیار ضروری است.
- قابلیتهای ارتباطاتی. درک عمیق چگونگی فناوریهای هماهنگی و ارتباطاتی گوناگون است که منجر به مهار عوامل ارتباطاتی ذیربط به کاربرد چنین فناوریها در سطح گروه و زمینههای سازمانی میشود.
مالهوترا بر این باور است که داوطلب برای مدیر ارشد دانش نیازمند آمیزهای از سه نوع مهارت پایه میباشد: کسبوکار، فناوری و مردم/ فرهنگ. داوطلب مزبور نهتنها باید از موضوعات کسبوکار و فناوری جاری مربوط به سازمان و صنعت، بلکه همچنین از موضوعات مترتب به مردمی که نقش مهم روزافزونی در فرایندهای ایجاد دانش سازمانی بازی میکنند، درک عمیقی داشته باشد. این فرد باید ترکیبی از قابلیتهای استراتژیست کسبوکار، تحلیلگر فناوری و متخصص منابع انسانی را داشته باشد.
تجربه در موضوعات فناوری و کسب کار و درجه تحصیلی بالا (فوقلیسانس در مدیریت بازرگانی یا معادل آن) ترجیح دارد. داوطلبان باید همچنین قابلیت یا توان درک تفاوتهای میان داده، اطلاعات و دانش را داشته باشند. تجربه مشاور بخصوص برای کسی که درگیر نقشهای رابط مشاور میشود، بسیار مطلوب خواهد بود. برخی از دستاندرکاران توصیه میکنند که داشتن زمینه مربیگری به علت اینکه رابطه تنگاتنگی بین مدیریت دانش و یادگیری وجود دارد، میتواند کمک مفید باشد. با این الزامات، چه کسی میتواند اثربخشترین مدیر ارشد دانش باشد؟ برحسب معیارهای مالهوترا، هر یک از دو زمینه مدیر ارشد دانش، یعنی فناوری یا کسبوکار، مناسب خواهد بود. فقط افراد نادری هستند که در سه قلمرو فناوری، کسبوکار مردم میتوانند قوی باشند. سازمانی که بتواند داوطلبی بیابد که در دو معیار از این سه معیار قوی باشد، بسیار خوششانس است.
در صورت عدم وجود، بدون توجه به این امر که این شغل یک منصب عنواندار است یا نه، نقش مدیر ارشد دانش توسط مدیر ارشد اطلاعات (مدیر سیستم اطلاعاتی مدیریت) پر میشود، زیرا این شغل از قبل بسیاری از داده های ساختاریافته، زیرساخت های ارتباطات و سازوکار دسترسی به اطلاعات را در کنترل دارد. یک فناور با حس تجاری در این شغل یک گزینه بد نیست. فردی که نقش مدیر ارشد دانش را میپذیرد، اگر بخواهد تلاشهای مدیریت دانش او اثربخش باشد، باید رهبری قوی و سازگار و منسجمی از خود ارائه دهد. سازمانهایی که مدیر اجرایی سطح بالایی را برای تقبل مسئولیت تماموقت مدیریت دانش میگمارند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند. فقط وقتیکه مدیریت دانش مسئولیت روشن و تماموقت مدیر اجرایی سطح بالا باشد، میتوان گفت که آن مدیر تمرکز و توجه کانونی موردنیاز این شغل را بدان میدهد. علاوه بر آن، فقط یک مدیر اجرایی ردهبالا این اقتدار قانونی را دارد تا مدیریت دانش را تحقق بخشیده و پذیرش آن را در کلیه بخشها، کارکردها و فرایندهای چندگانه تقویت کند.