یکی از مهمترین عوامل پیادهسازی مدیریت دانش فرهنگ سازمانی است. فرهنگ محرک قدرتمند مدیریت دانش است. همه ما این جمله را در ظاهر قبول داریم اما در عمل شاید کمتر به آن معتقد هستیم. اخیرا در مطلبی با عنوان نقش فرهنگ سازمانی در مدیریت دانش، چند شاخص و ویژگی ارزیابی فرهنگ مدیریت دانش را مرور کردم. در این مطلب نیز موضوع فرهنگ سازمانی و تاثیر آن بر مدیریت دانش را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار میدهم.
فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش
ندانستن عیب نیست، نپرسیدن عیب است.
بسیار از رویکردهای مدیریت دانش مانند انجمنهای خبرگی، مدیریت درسآموختهها و بهترین تجارب مبتنی بر فعالیتهای اجتماعی است. برای جاریسازی این رویکردها، اعتماد حرف اول را میزند و بدیهی است هنگامی که افراد به همدیگر اعتماد داشته باشند، همکاری بهتری نیز دارند و بهترین نتیجه از این همکاری حاصل میشود. حتی در مواقعی که یکی از کارکنان بهتنهایی بهدنبال حل مسئله خود باشد، این فرهنگ سازمانی است که او را به پرسیدن از دیگران ترغیبمیکند و یا بازمیدارد. در بسیار از سازمانهای کشور ما، فرهنگ سازمانی بیشتر میل به نپرسیدن دارد!! چراکه پرسش کردن نشانه ضعف برداشت میشود.
به بیان دیگر جمله معروف «نداستن عیب نیست، نپرسیدن عیب است» معمولا در واقعیت بهصورت معکوس رخ میدهد. بسیار از دوبارهکاریها و هزینه فرصت سازمان حاصل همین نپرسیدنهاست.
فرهنگ سازمانی؛ بستر پرورش مدیریت دانش
واژۀ «کالچر» از زبان کلاسیک و شاید پیش از کلاسیک لاتین ریشه گرفته که به معنای کشت و کار یا پرورش بوده است. این کلمه با توجه به این معنی، در کلماتی مانند کشاورز (agriculture)، باغداری (horticulture)، پرورش زنبور عسل (bee culture) به کار رفته است. بر اساس شواهد موجود، واژه «کالچر» برای اولین بار در سال 1750میلادی نخستینبار در زبان آلمانی به معنای فرهنگ به کار رفته است.
اگر سازمان را بهمثابه یک زمین کشاورزی درنظر بگیریم، بر اساس این تعریف، فرهنگ، خاک سازمان است. هرچه این خاک بارورتر باشد، مدیریت دانش نیز رشد بهتری در آن خواهد داشت.
پیادهسازی مدیریت دانش در محیط چالش برانگیز
اگر میخواهید مدیریت دانش را در یک محیط فرهنگی چالشبرانگیز پرورش دهید سؤالات زیر را از خود بپرسید. اگر به بیش از سه مورد پاسخ “بله” بدهید، برنامه مدیریت دانش شما ممکن است با موانع فرهنگی روبرو شود.
- آیا رهبران و مدیران رفتارهای غیرمشارکتی مانند احتکار دانش، سرزنش دیگران و عدم توجه به پیشنهادهای همکاران از خود نشان میدهند؟
- آیا فعالیتهای مدیریت دانش بهشدت در حوزههای خاصی از سازمان متمرکز شده و در سایر قسمتها تقریباً وجود ندارد؟
- آیا متخصصان و خبرگان سازمان منزوی شدهاند؟
- آیا سازمان دارای گردش مالی بالا، با نرخ رضایتمندی پایین کارکنان است؟
- آیا کارکنان بر تحقق اهداف عملکرد فردی متمرکز هستند و کار تیمی اهمیت چندانی ندارد؟
تسلیم نشوید: مدیریت دانش تقریباً در هر خاکی رشد میکند.
با احتمال نسبتا بالا، بسیاری از سازمانها و شرکتهای کشور در پاسخ به سوالات بالا گزینه “بله” را انتخاب میکنند. اما این بدین معنی نیست که پیادهسازی مدیریت دانش را رها کنیم! باید به دنبال راهکارهای برای تقویت خاک سازمانمان باشیم.
باروَری مجددِ خاکِ فرهنگیِ سازمان، نیاز به زمان دارد و در کوتاهمدت اتفاق نمیافتد. ازطرفی منتظر ماندن و دست روی دست گذاشتن نیز دردی از مدیریت دانش دوا نمیکند. راهکار مناسب در چنین شرایطی، استفاده از بسترهایی است که در گذشته باروَر بودهاند و بذر اقدامات بهبودی در آنها رشد کرده است.
در ادامه چند نمونه از اقداماتی میتواند موثر باشد ارائه شده است:
-
از مدیریت دانش برای حل مسائل سازمان استفاده کنید.
در چنین شرایطی بهدنبال رهبران علاقهمند و تاثیرگذار سازمان بگردید. با انتخاب یکی از آنها، یک مسئله مهم سازمانی را شناسایی کنید و با تمرکز بر ابزارها و تکنیکهای مدیریت دانش آن را حل کنید. درانتها با استراتژی مدیریت دانش چریکی نتایج بهدستآمده را در کل سازمان منتشر کنید.
-
به سمت ریشه حرکت کنید.
بسیاری از مولفههای فرهنگ سازمانی،خود را در رفتار کارکنان نشان میدهند. متولی اصلی شناسایی ریشههای رفتاری کارکنان و تاثیرگذاری آن بر سایر شاخصهای سازمانی، واحد منابع انسانی است. برای شناسایی نقاط قوت و قابلبهبود، تعیین اهداف عملکردی و درک فرصتهای موجود برای رشد مدیریت دانش با واحد منابع انسانی در تعامل باشید و سعی کنید همکاری دوجانبهای را با این داشته باشید.
-
باغبانهای خوبی پرورش دهید.
نقش رهبران و مدیران سازمان در بهبود فضای اعتماد بین کارکنان بسیار پررنگ است. باید به آنها آموزش دهید که چگونه میتوانند ازطریق ارتباطات و الگو بودن، به پیشرفت فرهنگ مدیریت دانش کمککنند. کار باغبانی بر عهده رهبران سازمان است، پس علاوه بر باروری زمین باید باغبانهای خوبی را نیز پرورش دهید تا از این زمین به بهترین شکل استفاده کنند. خاک سازمانها، در هر مرحلهای از رشد و با برخورداری از هر شرایطی، تنها با وجود یک باغبان خوب باروَر خواهد شد. نقش رهبران سازمان در بارورسازی این خاک، نقشی کلیدی است.
مدیران ارشد سازمان باید با مجموعهای از اقدامات، بستر پیادهسازی و توسعه مدیریت دانش را بهبود بخشیده و به همکارانشان کمک کنند تا رشد مطلوبی داشته باشند. هرچقدر بستر فرهنگی سازمان باروَرتر باشد، محصول نهایی نیز با کیفیتتر خواهد بود.
بخشی از فرهنگ سازمان در تعاملات سازمانی، ارتباط مدیریت و کارکنان و ارتباط کارکنان با همدیگر قابل تعریف است. فرهنگ مقولهای است که با انسانها سروکار دارد و برای تاثیرگذرای بر روی این مسئله باید دانش خود را نسبت به انسانها و راههای تعامل آنها با همدیگر بالا ببریم. بیراه نیست اگر فرهنگ سازمان را دانش منابع انسانی نامگذاری کنیم.
برای بهبود فرهنگ سازمان راهکارهایی وجود دارد؛ برای اطلاع از این راهکارها، مطالعه مقالاتی که پیشتر در این سایت منتشر شده است مفید خواهد بود.
منبع: این مطلب با اقتباس از مقاله خانم مرسی هارپر که در صفحه لینکداین APQC در تاریخ 28 فوریه 2020 منتشر شده بود تدوین شده است.