3 مشکل مهم با مدل چرخه دانش برای مدیریت دانش

یک نمودار رایج در مدیریت دانش وجود دارد که حداقل 3 نقص عمده دارد. در این مطلب به بررسی 3 مشکل مهم با مدل چرخه دانش برای مدیریت دانش میپردازیم. با آگاهی از مشکلات این مدل می‌توانیم بهتر عمل کنیم، و به این دلیل که این مدل ما را به سمت روش‌های فکری محدود می‌کشاند که می‌تواند باعث شود فرصت‌ها را از دست بدهیم.

این یک نوع تصویر بسیار رایج در دنیای مدیریت دانش است – یک حلقه یادگیری یک طرفه با “کسب دانش” یا “مجموعه دانش” به عنوان مرحله 1 یا مرحله 2.

هر چقدر این مدل ساده و فریبنده است، سه عیب اصلی وجود دارد که اگر این مدل شما را به بیراهه نبرد باید از آنها آگاه باشید.

اولاً، دانش لازم نیست که تصرف شود، بلکه باید مدیریت شود.

لازم نیست چرخه شما با ذخیره دانش شروع شود. در واقع، گرفتن همیشه ممکن نیست. همانطور که استفان دنینگ اشاره کرد، دانشی وجود دارد که می‌توان آن را جمع‌آوری کرد (او آن را دانش آشکار می‌نامد) و برخی را نمی‌توان (او آن را دانش پنهان می‌نامد). او نتیجه می گیرد که “تنها در حوزه دانش آشکار است که مجموعه دانش مستندات مشخصی برای عمل ارائه می دهد.”

آیا می توانید دانش را در صورت عدم ذخیره آن مدیریت کنید؟ مطمئناً می توانید – از طریق تعاملات آن را مدیریت کنید – از طریق ترتیب دادن تعاملات مناسب بین خبرگان مناسب.

  • تعاملات در تیم، به عنوان مثال از طریق بازنگری پس از اقدام
  • تعاملات از یک تیم به تیم دیگر، به عنوان مثال از طریق کمک همتا یا انتقال دانش
  • تعاملات در یک انجمن خبرگی، به عنوان مثال از طریق تبادل دانش
  • تعاملات از یک فرد به فرد دیگر، از طریق مشاوره، مربیگری، مصاحبه دانش

حال، در هر مورد، ممکن است موردی برای شناسایی دانش نیز وجود داشته باشد، اگر کارکنان دیگری نیز نیاز به یادگیری داشته باشند، اما نکته اینجاست که شناسایی دانش تنها یک گزینه است، نقطه انتقال است و آن انتقال شخص به فرد از طریق گفتگو غنی تر از گرفتن خواهد بود و شامل دانش پنهان و همچنین آشکار خواهد بود.

ثانیاً این مدل یک مدل فشار یک طرفه است و جایی برای کشش ندارد.

چرخه با بخشی از دانش شروع می شود که نیاز به گرفتن دارد. هیچ نشانه ای در حلقه وجود ندارد که نیاز یا تقاضا برای آن دانش وجود دارد – فقط یک تیر از “دانش” . با در نظر گرفتن کاربر شروع نمی شود، بلکه با در نظر گرفتن تامین کننده شروع می شود، و من فکر می کنم این دیدگاه اشتباهی است.

مدیریت دانش به سادگی یک حلقه یک طرفه نیست. دو نیروی محرک برای دانش وجود دارد، فشار و کشش، و کشش یک محرک قوی تر است. دانش زمانی که به یک نیاز پاسخ می‌دهد راحت‌تر جریان می‌یابد، و جریان دانش کمتر شبیه بطری‌هایی است که در امتداد تسمه نقاله حرکت می‌کنند تا مانند سوراخ‌های الکترونی که در ترانزیستور حرکت می‌کنند. حلقه فشار بالا جایی برای “جستجوی دانش” ندارد، برای مثال، زیرا این یک فعالیت کششی است و فلش به سمت دیگری می رود.

چرا یک حلقه کشش نمی کشید و ببینید که چگونه به شما کمک می کند؟ مطمئناً دیدگاه متفاوتی به شما می دهد.

ثالثاً مدل معمولاً جایی برای ایجاد اشتراک دانش ندارد.

معمولاً به‌عنوان یک جریان از خالق دانش به استفاده‌کننده مجدد دانش دیده می‌شود، اما می‌دانیم که این جریان‌ها ساده نیستند و وقتی خوب کار می‌کنند، دانش مانند یک واحد منتقل نمی‌شود. مانند پیچ و مهره در یک قطعه ماشین  اما ماهیت آن با هر تعاملی تغییر می کند. همانطور که کارکنان در یک جلسه ضبط درس درباره آنچه آموخته اند بحث می کنند، دانش را از طریق گفتگو ایجاد می کنند. از آنجایی که دانش در یک ویکی ذخیره می شود (برای مثال)، از طریق تعاملات در ویکی به طور مشترک ایجاد می شود، زیرا بینش های جدید اضافه می شود و تصورات غلط حذف می شود. همانطور که دانش در یک انجمن خبرگی به بحث و به اشتراک گذاشته می شود، دوباره تغییر می کند، رشد می کند و با هر تعامل قوی تر می شود. کاربر دانش، دانش جدیدی را به آنچه قبلاً می‌دانست اضافه می‌کند.

خطرات این مدل

این مدل اشتباه نیست، فقط بخشی از داستان است و فقط در موارد خاصی کاربرد دارد. برای مثال، برای یادگیری مناسب است، اگرچه یادگیری مراحل بسیار بیشتری نسبت به آنچه در اینجا نشان داده شده است دارد، و یادگیری شامل مرحله ایجاد و اشتراک است. برای سایر عناصر مدیریت دانش در سازمان شما  ناکافی و گمراه کننده است.

خطر مشاهده مدیریت دانش به عنوان یک جریان دانش مبتنی بر فشار که با ضبط شروع می‌شود، یک بار دیگر به ذهنم خطور کرد، وقتی با یک مدیر دانش جوان صحبت کردم. رویکرد او به مدیریت دانش شروع با ضبط بود، و او به شدت در تلاش بود تا کارکنان در سازمان خود را متقاعد کند که “اسناد دانش” را به پایگاه دانش ارائه کنند. او در حال شکست بود، زیرا کارکنان این موضوع را نمی‌دانستند. آن‌ها به مدیریت دانش اعتقاد نداشتند، فکر نمی‌کردند انتشار دانش اثری داشته باشد و «آنچه برای من دارد» را نمی‌دیدند. در عوض به او پیشنهاد دادم که روی ایجاد تقاضا برای دانش و برپایی “تعاملات دانش” مانند بازنگری ئس از اقدام شروع به کار کند.

منبع:

http://www.nickmilton.com/2023/01/3-problems-with-simple-capture-led.html?utm_source=dlvr.it&utm_medium=linkedin

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − 18 =