ارتباط مديريت دانش و مديريت استراتژيك

 ارتباط مديريت دانش و مديريت استراتژيك

در پیاده‌سازی مديريت دانش نخست بايد موضوع را با تعيين استراتژي دانش و نيز مديريت آن و انتخاب‌های كليدي كه سازمان بايد درباره اين موضوعات انجام دهد، آغاز كرد. به ديگر سخن آنكه ، نخستين اقدام بنيادي در شروع پیاده‌سازی ، ايجاد استراتژي مناسب است. مديريت دانش و مزيت استراتژيك استفاده از دانش براي ايجاد مزيت رقابتي به‌عنوان بخش مهمي از تعاريفي كه در چهارچوب مديريت استراتژي و براي مديريت دانش ارائه‌شده، همواره مورد تأكيد قرار گرفته است. به‌عبارت‌دیگر، مديريت دانش به وجود نمی‌آید، مگر اينكه در آن مزيت رقابتي ايجاد شده باشد و به دست آيد. از اي نرو لازم است تا ميزان ارتباط مديريت دانش و مزيت رقابتي را به‌عنوان پرسشي تجربي، مطرح و دنبال كرد. اين ارتباط با فرموله كردن استراتژي و اجراي آن مرتبط است. در حقيقت برخي از عواملي كه مديريت دانش می‌تواند به‌وسیله آن‌ها به مزيت رقابتي منجر شود، عبارتند از:

  • مديريت دانش می‌تواند باعث يك استراتژي نوآور شود كه در صورت عدم انجام آن اين امر ممكن نمی‌شد. به‌عنوان‌مثال اگر سازمانی با استفاده بهتر از دانش، از روش‌ها و نرم‌افزارهای مناسب‌تری استفاده كند، نسبت به رقبا به بهره‌وری بالاتري دست خواهد يافت.

مديريت دانش می‌تواند اجراي بهتر يك استراتژي مهم، ولي مشترك را در سراسر يك صنعت ممكن سازد. به‌عنوان‌مثال، مطالعات نشان می‌دهند، شرکت‌هایی با روش‌های فعال‌تر و نوآورتر در ايجاد دانش، معمولاً از سازمان‌هایی با استراتژی‌های دانش ضعیف‌تر، سودآوري بيشتري به دست آورده‌اند.

شرکت‌ها می‌توانند مزيت را به‌وسیله افزودن دانش به محصولات و خدماتي كه براي فروش عرضه می‌کنند، به دست آورند. مثلاً توانايي استدلال و پاسخ به پرسش‌های وابسته به موقعيت خاص در يك و بسايت خدماتي به مشتري با موضوع خاص ديگر.

  • همچنين شرکت‌ها می‌توانند براي اجراي خوب فرايندهاي غیراستراتژیک، مزيت رقابتي را توسط استفاده از دانش و مديريت دانش به دست آورند. به‌عنوان‌مثال، استفاده از اصول حاكم بر مدیریت دانش، مثلاً سياست استفاده از بهترين عمليات در كارهاي مختلف سازمان نظير، توسعه فرايندهاي تسهيم دانش، امور مالي، ترويج مؤثر دانش درباره منابع انساني يا فرايندهاي سيستم اطلاعاتي و نظاير آن در ايجاد مزيت مؤثرند. در اين مواقع، نيز معمولاً می‌توان در مقايسه با ديگران به مزيت دست يافت. نكته مهم در ارتباط با تدوين استراتژي دانش سازمان، اين است، كساني كه استراتژي را تنظيم می‌کنند، به موضوع مديريت دانش و شناخت فرصت‌های استراتژيك تسلط داشته باشند، چراکه تجربه نشان داده است، در شرکت‌هایی كه مديريت دانش، تنها به‌وسیله مديران مياني و مشاوران موردبحث قرار می‌گیرد و كساني كه استراتژي سازمان را تدوين می‌کنند، در اين فرايند نقشي نداشته‌اند، فرصت تبديل دانش به مزيت استراتژيك در آن‌ها به‌صورت مطلوب ايجاد نشده است. لذا لازم است، اين دو است. لذا لازم است، اين دو گروه در اعمال مديريت دانش (در سطح استراتژيك و عملياتي) به‌صورت همسو و تنگاتنگ، تعامل و همكاري داشته باشند.  ارتباط قابلیت‌هایی استراتژيك و محور شایستگی‌ها با مديريت دانش قابلیت‌های استراتژيك و محور شایستگی‌ها تا اندازه بسياري به دانش سازمان و افرادش مربوط است.

داونپورت محور شایستگی‌ها را به‌عنوان چيزي تعريف می‌کند كه سازمان می‌داند چگونه آن را به‌خوبی انجام دهد؛ يعني دانش چگونگي انجام كار، يك جنبه كليدي شايستگي است. او قابلیت‌ها را به‌عنوان مواردي كه فرد می‌داند چگونه آن را به‌خوبی انجام دهد، تعريف می‌کند و بر اين باور است كه دانش، جزء مهمي از قابلیت‌هاست و قابلیت‌های فردي م می‌توانند با شایستگی‌های سازماني جمع شوند. اين نگاه براي برقراري ارتباط بين دانش و استراتژي، مهم و لازم است، زيرا دانش افكار افراد دانا (دانش كار) نشئت گرفته و بكار می‌رود. بنابراين، تمركز مديريت دانش و استراتژي بايد حول موضوعاتي كه افراد دان شكار و خبره می‌دانند، بنا شود.

نظريه مدیریت استراتژيك نهايي حاصل از اين بحث، برقراري ارتباط و پيوند بين استراتژي کسب‌وکار شركت و استراتژي مديريت دانش در سازمان است. اين ديدگاه استراتژيك، مديران را به يافتن پاسخ و انتخاب مناسب جنبه‌های كليدي، نظير موارد زير وادار می‌سازد:

  • کدام‌یک از انواع دانش؛ دانش ضمني يا صريح براي اداره سازمان بااهمیت‌تر است؟
  • چه محدوده‌ای از دانش براي شركت بااهمیت‌تر است؛ دانش مشتري، دانش رقيب، دانش توليد، دانش عرضه‌کننده يا انواع ديگري از آن؟
  • در چه جنبه‌ای از فرايند مديريت دانش، نياز به پيشرفت است؟ مثلاً” آيا شركت در ايجاد دانش خوب است، ولي در به كار بردن و استفاده از آن ضعيف ؟
  • آيا شركت بايد دانش خود را در زمينه‌هاي خاص شغلي ايجاد كند يا در زمینه‌های خاص خريداري؟
  • بايد چه جنبه‌هایی از دانش خود را اندازه‌گیری كند؟
  • چگونه شركت به‌وسیله دانش خود كسب درآمد كند؟

مسلماً هيچ شركتي نمی‌تواند، همه شکل‌های دانش خود را به‌صورت ایدئال اداره كند. ازاین‌رو، بايد درباره انتخاب مناسب محدوده‌های دانش دقت كافي داشته باشد و در اجراي فرايند مديريت دانش، گام‌های منطقي و شدني بردارد. جهت تحقق اين امر، بايد در سطوح گوناگون براي دانش به‌عنوان يك منبع مهم سازماني، برنامه‌ریزی مناسبي انجام داده، آن را به مرحله اجرا درآورد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − 8 =