درس آموختهای از مدیران خارجی عنوان مطلبی است که در آن درسآموختهای در خصوص نظم و دیسیپلین مدیران خارجی شاغل در صنایع مختلف کشور ارائه شده است.
نظم، دیسیپلین و وفای به عهد، درس آموختهای از مدیران خارجی
حدود دو ماه پیش، یکی از جالبترین پروژههای خود طی چند سال اخیر را آغاز کردیم. پروژهای در یک شرکت بین المللی که سالهاست در کشور ما هم آغاز به فعالیت کرده است. قصد دارم در مورد نظم، دیسیپلین و وفای به عهد مدیران خارجی، درس آموختهای را با شما به اشتراک بگذارم.
15 دقیقه تاخیر!
سالها پیش یکی از همکارانم تعریف میکرد که در یکی از پتروشیمیهای کشور که سهام آن بین طرفهای ایرانی و خارجی مشترک بود، پروژهای را آغاز کرده بودند. برای هماهنگی جلسه با مدیر عامل این پتروشیمی که در آن برهه یک فرد خارجی بود، با مسئول دفتر وی هماهنگیهایی انجام شد و ایشان تاریخ یک ماه آینده و ساعت مشخصی را اعلام کردند. همکار بنده میگفت که طی این یک ماه با مدیران مختلف این پتروشیمی که همه آنها ایرانی بودند جلسات را پیش میبردند که بیشتر این جلسات با تاخیر آغاز میشد و از طرفی یک یا دو روز قبل از جلسه، حتماً با آن مدیر مجدد چک میشد تا خدای نکرده آن جلسه را فراموش نکند!
زمانی که روز موعود و جلسه با مدیرعامل این پتروشیمی فرارسید، همکار بنده و تیمشان حدود ۱۵ دقیقه دیرتر به دفتر ایشان مراجعه کردند و متوجه شدند که ایشان راس ساعت در دفتر خودشان منتظر شروع این جلسه بود و بابت ۱۵ دقیقه تاخیر تیم مجری که همکار بنده و تیمشان بودند، به شدت ابراز ناراحتی میکرد!
1 نفر > بیش از 30 نفر!
این تجربه جالب در ذهنم مانده بود تا اینکه در پروژه مذکور، اقدام به هماهنگی و برگزاری جلسات اولیه با مدیران ارشد و میانی این سازمان کردیم. با توجه به گستردگی این مجموعه بیش از ۳۰ جلسه با مدیران میانی سازمان هماهنگ شده بود، که از این بیش از ۳۰ جلسه، 1 جلسه با یکی از مدیران خارجی این سازمان که اهل کشور ایتالیا بود، برگزار شد. ( تعدادی از مدیران ارشد این سازمان نیز خارجی هستند).
در این جلسات که به صورت مجازی و در بستر اینترنت برگزار میشد، پس از پرسش و پاسخ حدود یک ساعته درخواستی از این مدیران داشتیم و آن هم معرفی تعدادی از همکارانشان در واحد، برای همکاری با تیم مدیریت دانش در پیشبرد اقدامات پروژه مدیریت دانش بود و ددلاین آن را هم نهایتاً دو روز بعد از جلسه اعلام میکردیم.
در این بیش از ۳۰ جلسهای که داشتیم همه مدیران یا فراموش کرده بودند و یا معمولاً بعد از با پیگیری واحد متولی اسامی مورد نظر را اعلام میکردند. ولی آن چیزی که برای ما بشدت جالب آمد این بود که تنها فردی که بعد از حدود دو ساعت پس از اتمام جلسه، نفرات مرتبط را معرفی کرد آن مدیر ایتالیایی بود!
به مشرق برگشتم اسلام ندیدم، ولی مسلمان دیدم!
این موضوع مرا به فکر فرو برد که واقعاً چرا و چه میشود که از بین بیش از ۳۰ مدیر فقط یک مدیر و آن هم مدیر خارجی دارای یک نظم و دیسیپلین و وفای به عهد است! زمانی که این موضوع را به دیگر ابعاد و ارکان تصمیمگیری های سازمان تعمیم میدهیم، متوجه این حجم از کاستیها و مشکلاتی که گریبانگیر سازمانهای ما است می شویم. مدیرانی که برای این عدم دیسیپلین کاری بهانه های متعددی از سرشلوغی و غیره بیان می کنند، در صورتی که اگر مدیری بهانه سر شلوغ بودن را بیاورد بدان معناست که به درستی مدیریت نمیکند و به عبارتی عذر بدتر از گناه میآورد!
در این زمینه بد نیست یادی کنیم از جمله معروف سید جمالالدین اسدآبادی که میگفت: «به غرب رفتم اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم و به مشرق برگشتم اسلام ندیدم، ولی مسلمان دیدم!»