همزمان بااینکه کسبوکارها بهسرعت مدلها و استراتژیهای جدیدی را برای ادغام فناوریهای بهروز و پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر مشتریان اتخاذ میکنند، بسیاری از سازمانها با شکافهای دانشی مواجه میشوند. این شکافها در حال گسترش هستند، زیرا بسیاری از کارکنان اکنون ملزم به انجام وظایفی هستند که برای آنها فردی را استخدام نکردهاند یا آموزش آن مهارت را ندیدهاند.
برای مطالعهی مقالات تخصصی مدیریت دانش به پایگاه دانش مراجعه فرمایید.
در یک نظرسنجی جدید که مککنزی انجام داده، مشخص شده که حدود 43% از پاسخدهندگان ادعا میکنند سازمان آنها با شکافهای مهارتی و دانشی مواجه است، درحالیکه 44% دیگر انتظار دارند که چنین شکافهایی در پنج سال آینده در سازمان آنها پدیدار شوند.
اطلاعات فوق نشان میدهند که پر کردن شکافهای دانش چقدر اهمیت دارد و تأکید میکند که تعداد کمی از سازمانها آماده انجام این کار هستند. رفع این شکافها حیاتی است، زیرا میتوانند به بزرگترین تهدید برای کسبوکار شما تبدیل شوند. این مقاله توضیح خواهد داد که چگونه شرکت شما میتواند این شکافها را شناسایی و قبل از اینکه به ضرر کسبوکارتان تمام شوند، آنها را برطرف کند.
مفهوم شکاف مهارتی
بهطورکلی، شکاف مهارتی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن برخی افراد فاقد مهارتهای مناسب یا مهارتهای موردنیاز برای مشاغل مربوطه هستند. وقتی از منظر یک صنعت صحبت میکنیم، «شکاف مهارتی» به تفاوت میان افراد اطلاق میشود که در یک سازمان به دلیل کمبود کارکنان آموزشدیده و ماهر وجود دارد. این شکاف باعث میشود که سازمانها نتوانند به تقاضاهایی که در یک عصر تکنولوژی که بهسرعت در حال تغییر است، پاسخ دهند و به اهداف تجاری مطلوب خود دست یابند.
شکافهای مهارتی میتوانند تأثیر شدیدی بر کسبوکارها داشته باشند، از جمله افزایش نرخ ترک شغل کارکنان، کاهش بهرهوری، افت کیفیت کار و غیره؛ بنابراین، درک و شناسایی دلایل اصلی شکاف مهارتی و سپس یافتن راهحلهای ضروری برای پر کردن آن، بسیار مهم است.
چه شکافهایی در زمینهی دانش در محل کار وجود دارند؟
شکافهای دانشی در محل کار معمولاً در محیطهایی رخ میدهند که در آن افراد فاقد مهارتها، تجربیات یا اطلاعات لازم برای انجام مؤثر وظایف خود هستند. این شکافها میتوانند بهرهوری، نوآوری و موفقیت کلی سازمان را مختل کنند. به همین دلیل، شناسایی و رفع شکافهای دانشی برای بهبود عملکرد کارکنان و دستیابی به اهداف آن سازمان حیاتی است.
سازمانها به دلیل کمبود نیروی کار اغلب مجبور میشوند کارکنانی را استخدام کنند که واجد شرایط موردنیاز نیستند. این شکافها به دلیل بیتوجهی کارکنان و عدم آموزش مناسب تشدید میشوند. این کمبودها معمولاً به دلیل ایجاد تغییرات در ماهیت بازار اتفاق میافتند که نیاز به بازسازی مداوم آن کسبوکار و ارتقاء مهارتها و آموزش مجدد کارکنان دارد.
کارمندی که دانش موردنیاز را ندارد، ممکن است یک کارفرما یا مشتری بالقوه را از دست بدهد. پس بسیار ضروری است که آن کسبوکار این شکافهای دانشی را بهسرعت شناسایی و پر کند تا بتواند درآمد و فروش خود را افزایش دهد. هر محیط کاری متفاوت است و شما برای دستیابی به موفقیت، باید شکافهای خاص دانشی و مهارتی در نیروی کار خود را شناسایی کنید.
انواع شکاف مهارتی در محیط کار
شکاف مهارتی فردی: زمانی که یک فرد مهارتهای لازم برای انجام شغل خود را نداشته باشد، این موضوع منجر به ایجاد شکاف در مهارتهای فنی یا مهارتهای نرم میشود.
- شکافهای مهارتهای فنی شامل نداشتن تسلط کافی بر نرمافزارها یا ابزارهای تخصصی است که میتوان از طریق آموزشهای هدفمند آنها را برطرف کرد.
- شکافهای مهارتهای نرم مانند ضعف در برقراری ارتباط یا سازگار شدن با یک محیط، بر کار تیمی تأثیر میگذارد و نیاز به پرورش و توسعه مستمر دارد.
شکاف مهارتی سازمانی: کمبود مهارتها در سطح سازمانی، دستیابی به اهداف راهبردی را دشوار میسازد:
- شکافهای مهارتی در رهبری موفقیت تیم را تحت تأثیر قرار میدهند و میتوان این شکافها را از طریق برنامههای آموزش رهبری یک گروه رفع کرد.
- شکافهای مهارتی عملکردی بر کارایی بخشهای مختلف سازمان تأثیر گذاشته و نیازمند آموزشهای تخصصی متناسب با هر بخش هستند.
- شکافهای مهارتی صنعتی ناشی از پیشرفتهایی بوده که فرد در یک حوزه کاری کسب میکند و میتوان آنها را از طریق همکاریهای صنعتی برطرف کرد.
- شکافهای مهارتی منطقهای به دلیل عدم تطابق نیروی کار با نیازهای محلی به وجود میآیند و مستلزم تلاشهای توسعهای در سطح منطقهای هستند.
شکاف مهارتی بین نسلی: تفاوت در ترجیحات کاری میان نسلهای مختلف، مانند بیبی بومرها (نسل پر نوزاد)، میلنیالها (نسل Y، نسل هزاره) و نسل Z، نیازمند سیاستهای سازمانی دقیق و متناسب است تا بهرهوری و هماهنگی در محیط کار حفظ شود. درک این تفاوتها و تطبیق افراد با این تفاوتها به ایجاد یک محیط کاری منسجم کمک میکند که باعث شده نقاط قوت هر نسل در این محیط کاری در جهت موفقیت کلی سازمان به کار گرفته شود. ارتباطات مؤثر و مشوقهای مناسب میتوانند شکافهای مهارتی بین نسلها را پرکرده و موجب درک متقابل و همکاری بهتر افراد در محیط کار شوند.
این شکافها را از طریق برنامههای آموزشی هدفمند
برطرف کرد. در ادامه 4 علت ایجاد شکافهای مهارتی و نحوه رفع آنها ارائه شده است:
1- تکنولوژیهای نوظهور
نوآوریها در تکنولوژی با سرعت بالایی شکافهای مهارتی دیجیتال ایجاد میکنند که مدیریت آنها چالشبرانگیز است. اتوماسیون و هوش مصنوعی باعث از بین رفتن بسیاری از مشاغل شدهاند، اما درعینحال، فرصتهای شغلی جدیدی برای پشتیبانی از تکنولوژیهای نوظهور ایجاد شده است. علاوه بر این، اقتصاد گیگ (شغل آزاد و پروژهای) نحوه انتخاب نامزدهای شغلی توسط مدیران استخدام و همچنین روش ارائه دانش و مهارتها توسط کارکنان را دستخوش تغییر کرده است.
2- آموزش ناکافی
آموزش ناکافی باعث ایجاد شکافهای دانشی میشود. این آموزش باید در تمام سطوح تکامل یابد تا این شکافها پر شوند. ازآنجاکه مهارتهای دیجیتال در همه صنایع متقاضی بیشماری دارند، بسیاری از کارکنان فاقد شایستگیهای لازم هستند؛ بنابراین، ضروری است که تا جای ممکن تکنولوژی بیشتری در آموزشهای پایهای گنجانده شود و نیازهای انواع مختلف شخصیتهای یادگیرنده در نظر گرفته شوند.
3- آموزش حین کار
یکی دیگر از دلایل ایجاد شکاف مهارتی، عدم وجود آموزش حین کار است، زیرا شرکتها دیگر بر اساس پتانسیل، نیرو استخدام نمیکنند و به آنها آموزش نمیدهند. آنها ترجیح میدهند یک ساندویچ آماده را خریداری کنند تا اینکه وقت بگذارند و خودشان آن را آماده کنند (یعنی بهجای اینکه خودشان آن مهارت را یاد بگیرند ترجیح میدهند یک فرد متخصص در آن مهارت را استخدام کنند.) مدیران استخدام به دلیل تأکید بر عملکرد فوری به دنبال کاندیداهای «متخصص» هستند. این یک فرصت برای سرمایهگذاری بلندمدت روی کارمندان و دستیابی به نتایج پایدار است که توسط مدیران آن مجموعه نادیده گرفته میشود.
4- نداشتن مهارتهای نرم
وجود مهارتهای نرم در افراد باعث میشود که کار با همکاران دیگر لذتبخش باشد. مهارتهای نرم زندگی کاری را قابل مدیریت میکنند و شامل تواناییهای زیر میشود:
- نوآوری در حل مسئله، حل تعارضات و خلاقیت به کسبوکارها کمک میکند تا رقابتی باقی بمانند.
- متقاعدسازی مهارتی ضروری در مذاکرات با مشتریان و مقولهی رهبری است.
- همکاری نتایج بهتری را به همراه دارد و مهارتی است که به یک سازمان کمک میکند تا عملکرد درستی داشته باشد.
- توانایی یک شرکت در سازگاری با تغییرات به آن شرکت اجازه میدهد تا روی پاهای خود بایستد و بر چالشهای پیچیده غلبه کند.
- برقراری ارتباط مؤثر شامل هوش هیجانی است که یک مهارت نرم محسوب میشود و روابط کاری را بهبود میبخشد.
چرا تحلیل شکاف مهارتی برای یک سازمان ضروری و حیاتی است؟
بسیاری از صنایع و سازمانها در دو دهه اخیر توسعه یافتهاند، اما نیروی کار همیشه همگام با این تغییرات پیش نرفته است. پیدا کردن کاندیداهای واجد شرایط برای پر کردن سمتهای شغلی برای بسیاری از کارفرمایان یک چالش است. تحلیل شکاف مهارتی و ارائه راهکارهای برای ترمیم آن، سازمان را در تحقق اهداف زیر کمک میکند:
1) بهبود بهرهوری و عملکرد
زمانی که کارکنان مهارتهای لازم (مهارتهای نرم، مهارتهای سخت، مهارتهای مختص سمت شغلی خود) را برای انجام مؤثر وظایف خود نداشته باشند، این امر میتواند منجر به کاهش بهرهوری، کاهش کیفیت کار و نتایج غیرموثر شود. دانشکاران معمولاً وظایف پیچیدهای را انجام میدهند که به مهارتهای مختص آن شغل نیاز دارند، اما شکاف مهارتی میتواند توانایی آنها را در ارائه خروجی باکیفیت بالا مختل کند. بهعنوانمثال، تصور کنید یک تحلیلگر داده در یک شرکت بازاریابی که با دادههای پیچیده مشتریان کار میکند تا استراتژیها را اطلاع دهد. اگر این تحلیلگر مهارتهای پیشرفته آماری و تجسم دادهها را نداشته باشد، توانایی او در ارائه بینشهای دقیق کاهش مییابد و این امر منجر به اتخاذ تصمیمات بازاریابی ضعیف و ناکارآمد خواهد شد.
2) افزایش روحیه و بهبود تعامل کارکنان
کارکنانی که به دلیل داشتن مهارت کم، آموزش کافی برای انجام وظایف خود دریافت نکردهاند، ممکن است دچار ناامیدی و کاهش رضایت شغلی شوند. این موضوع میتواند منجر به کاهش روحیه، کاهش تعامل با کارکنان دیگر و افزایش احتمال ترک شغل شود.
کارکنان بهطور خاص، تمایل دارند فرصتهای یادگیری مستمر و رشد شخصی را ارزشمند بدانند. گزارشی از گارتنر نشان داد که ۵۸٪ از کارکنان اظهار داشتند که یادگیری چیزهای جدید یا دسترسی به فرصتهای شغلی چالشبرانگیز، یکی از عوامل اصلی ایجاد انگیزه و تعامل آنها با دیگر افراد در محل کار است.
3) افزایش رقابتپذیری جهانی
شرکتهایی که کارکنان با مهارت بالا دارند، میتوانند رقابت قویتری با رقبای خود در بازارها داشته باشند زیرا میتوانند با بهینهسازی فرآیندها و خروجیهای خود، به سطوح بالاتری از عملکرد، نوآوری و رضایت مشتری دست یابند، همچنین با این کار هزینهها و ریسکهای اشتباهات، تأخیرها و بازسازیها کاهش مییابند.
اگر فرد بتواند به گونه موفقیتآمیزی بر شکافهای دانشی یا مهارتی غلبه کند، این امر مزایای فراوانی به همراه دارد:
- این کار باعث میشود که شما به درک جامعی از نیروی کار خود دستیابید و بتوانید نقاط قوت و زمینههایی که نیاز به ارتقا دارند را شناسایی کنید. این بهنوبه خود منجر به افزایش بهرهوری میشود زیرا کارکنان مهارتهای لازم برای موفقیت در نقشهای خود را دریافت میکنند.
- رفع شکافهای دانشی باعث افزایش چابکی سازمان میشود و امکان سازگاری سریع سازمان با شرایط تغییریافته بازار و فرصتهای نوظهور را فراهم میکند. یک استراتژی آماده و مشخص برای برنامهریزی پیش روی نیروی کار قرار میگیرد که باعث میشود، خلاقیت و پیشرفت افراد مستعد در راستای اهداف بلندمدت کسبوکار باشد.
- در نهایت، این امر سازمان را در موقعیت مزیت رقابتی نسبت به رقبای خود قرار میدهد، زیرا نیروی کار ماهر و سازگار دارد که آماده مقابله با چالشها و بهرهبرداری از فرصتهای رشد هستند.
چالشهای موجود در پر کردن شکافهای دانشی و مهارتی
واضح است که بین تعداد و سطح مهارتهای افراد موجود و نیازهای بازار کار مدرن عدم تعادل وجود دارد. بااینحال، مقابله با این مشکلات برای هر دو طرف، کارفرمایان و کارکنان، میتواند چالشبرانگیز باشد. کارفرمایان ممکن است در حین ایجاد زیرساختهای لازم برای یافتن، استخدام، آموزش و ارتقای مهارتهای نیروی کار خود با مشکلاتی روبهرو شوند. بهجای جستجوی کاندیداهایی که بتوانند در طول دوران شغلی خود پیشرفت کنند، بسیاری از شرکتها بر پیدا کردن کاندیداهایی که بتوانند نیاز فوری را برآورده کنند، تأکید دارند. ترکیب این رویکرد با یک محیط کار که بهسرعت در حال تغییر است، شکافهای دانشی بیشتری را به وجود میآورد.
برای برخی افراد، چشمانداز آموزش یا بازآموزی ممکن است طاقتفرسا باشد. این فرد در حین تصمیمگیری در مورد بهترین مسیر برای پیشرفت و اختصاص زمان و تلاش برای یادگیری مهارتهای جدید دچار مشکل شود. بااینکه این موانع ممکن است چالشبرانگیز به نظر برسند، وضعیت موجود باعث ناامیدی نمیشود. صنایع، شرکتها و افراد میتوانند از طریق روشهای مختلف به رفع شکافهای دانشی پرداخته و آنها را برطرف کنند.
چگونه یک تحلیل شکاف مهارتی انجام دهیم؟
پس از شناسایی شکافهای دانشی موجود در محیط کار خود، باید تحلیل انجام دهید. در اینجا ۵ مرحله وجود دارد که میتواند به شما در انجام تحلیل شکاف مهارتی کمک کند:
1) شناسایی شاخص کلیدی عملکرد
شاخصهای کلیدی عملکرد مقادیر قابلاندازهگیری هستند که اثربخشی یک سازمان را نشان میدهند. این شاخصها میتوانند مانند میزان درآمد یا بازدهی داراییها، کمّی یا مثل نمرات رضایت مشتری کیفی باشند. مجموعههای مختلفی از KPIها برای اندازهگیری عملکرد بخشها، کسبوکارها و دپارتمانهای مختلف استفاده میشود.
شناسایی شاخصهای کلیدی عملکرد برای شرکت یا دپارتمان شما اولین گام در جهت ارزیابی مؤثر عملکرد شما است. پیگیری این شاخصها و معیارها به شما نشان میدهد که در کدام بخشها شرکت شما دچار کمبود یا عقبماندگی است.
2)ارزیابی کارکنان
همراه با پیگیری عملکرد کارکنان از طریق شاخص کلیدی عملکرد، باید مهارتهای آنها را از طریق ارزیابیهای منظم و آزمونها نیز ارزیابی کنید. این کار میتواند به شما کمک کند تا شکافهای دانشی فردی که هر کارمند با آنها روبهرو است را شناسایی کرده و اقداماتی برای رفع آنها انجام دهید.
3) مشاهده محیط کار
ارزیابیها بهتنهایی نمیتوانند تصویر کاملی از عملکرد کارکنان شما ارائه دهند؛ بنابراین، شما باید هنگام انجام وظایفشان آنها را زیر نظر بگیرید. این کار ممکن است مشکلاتی را که در طول آزمونها قابلشناسایی نبودهاند، آشکار کند و بینش بیشتری در مورد شکافهای مهارتی آنها به شما بدهد.
4) دریافت بازخورد از کارکنان و مشتریان
بازخورد و نظرات مکرر از کارکنان و مشتریان باید دریافت شود، زیرا این امر ممکن است مشکلاتی را که قبلاً از آنها غافل بودهاید، آشکار کند. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که اغلب به شناسایی کمبود مهارتهای نرم مانند مهارتهای برقراری ارتباط و کار تیمی کمک میکند.
5) شناسایی بهترین عملکردها بهعنوان معیار
شناسایی کارکنانی که از بهترین عملکردها در سازمان شما برخوردارند، نقطه مرجعی برای سایر کارمندان فراهم میکند. با شناسایی آنچه که آنها بهدرستی انجام میدهند، میتوانید شکافهای مهارتی در سایر کارکنان خود را استنباط کنید. عملکرد آنها همچنین میتواند بهعنوان الگوی مهارتی برای آموزش سایر کارکنان مورداستفاده قرار گیرد.
پس از شناسایی موفقیتآمیز شکافهای دانشی در کارکنان خود، باید درک کنید که بهترین روش برای پر کردن این شکافها چیست.