شناسایی سیستمهای مسدودکننده جریان دانش تاثیر مهمی در پیادهسازی مدیریت دانش در سازمان دارد، در این مقاله به شناسایی سیستمهای مسدودکننده جریان دانش اشاره میشود:
در دسته دیگری از رایجترین مسدودکنندههای جریان دانش، «فرایندها» و «ابزارهای مبتنی بر فناوری» (IT)، با هم مرور و بررسی میشوند؛ زیرا آنها معمولاً توسط یکدیگر شکل میگیرند و با هم مرتبط هستند زیرا ابزارهای مبتنی بر فناوری معمولاً برای پشتیبانی و خودکارسازی فرآیندهای تجاری یک سازمان طراحی میشوند البته اگر بهدرستی طراحی و اجرا شوند! این سادهترین نوع مسدودکننده جریان دانش برای شناسایی و رفع آن است. همچنین کمترین حساسیت را در سطح کارکنان دارد، اگرچه میتواند نسبت به مدیریت، صاحبان فرآیند و افراد مجموعه فناوری اطلاعات، حساس باشد.
وقتی سیستمها کار نمیکنند، چه فرآیندی باشد که بهینه نشده باشد، چه یک راهحل فناوری اطلاعات که بهخوبی یکپارچه نشده است، کارکنان سازمان معمولاً از اینکه این موضوعات را با دیگران مطرح کنند و درباره آن صحبت کنند، هراسی ندارند و درنتیجه میتواند نتایجی در بر داشته باشد که احتمالا خوشایند نیست! بخش چالشبرانگیز در شناسایی این مسدودکنندهها، حذف بازخورد واقعی و آنچه صرفا بهقولمعروف شلوغکاری است، ناشی از ناامیدی کارکنان یا عوامل دیگری مانند مسدودکنندههای سازمانی یا افراد است. در این راستا مهم است که بازخورد سیستمها را بهدقت بررسی کرده و سازماندهی کنید تا مطمئن شوید که علت اصلی را شناسایی کردهاید و فقط صرفا به دیدن بازخورد بسنده نکنید.
آدرس دادن به مسدودکنندههای سیستم، جایی است که متخصصان مدیریت دانش یک بازخورد بسیار رایج دریافت میکنند: «جستجو نتیجهای در بر نداشت!» که متأسفانه زیاد هم اتفاق میافتد؛ اما دلیل آن میتواند یک دلیل واقعی و معتبر باشد، مانند مجوزهای امنیتی و کنترلهای دسترسی یا انطباق. مشکل در این موارد عدم وضوح و ارتباط رهبری و مدیریت است، ازاینرو «مشکل جستجو» را به یک مسدودکننده سازمانی تبدیل میکند.
شفافیت رهبری و ارتباطات کلیدی برای ایجاد یک سازمان قوی با کارکنان متعهد است که میخواهند کار درست را انجام دهند؛ بنابراین یکی دیگر از جنبههای «مشکل جستجو» نیز میتواند تعداد سیستمهای قدیمی باشد که باعث عدم شفافیت میشوند، زیرا وظیفه پاکسازی و جایگزینی آنها بسیار مشکل و دلهرهآور است. بااینحال، یک مسدودکننده سازمانی است که میتواند ناشی از عدم درک در سطوح رهبری یا صرفاً ناآگاهی از مشکلی باشد که این سیستمهای قدیمی ایجاد میکنند.
مسدودکنندههای فرآیند میتوانند کمی چالشبرانگیزتر از مسدودکنندههای ابزارهای مبتنی بر فناوری باشند؛ زیرا فرآیندهای کسبوکار معمولاً بهخوبی تثبیتشدهاند، از قبل برای بهینهسازی هزینهها کاهشیافته و در همه راهحلها ادغامشدهاند. در اینجا لازم است به دنبال مواردی که در زیر به آنها اشارهشده است، بوده و در توجه کافی به این موارد، سهلانگاری نشود:
- همپوشانیها / شکافها: اینها منجر به تلاشهای تکراری و ناامیدی کارکنان میشود.
- فرآیندهای سایه / پشتیبان: که در آن کارکنان با کارهای اداری یا کمارزش بیشازحد، مشغول هستند.
- حقایق / واقعیتهای موجود: بدترین و سختترین این واقعیتها، تأیید این جمله است: «چرا به این روش؟ زیرا ما همیشه کارها را به این روش انجام دادهایم». این حقیقتی است که واقعاً باید به چالش کشیده شود.
پیچیدگی باز شدن جریانهای فرآیند کسبوکار را نباید دستکم گرفت. لازم به یادآوری است که نقش یک کارشناس حرفهای مدیریت دانش، حل همه این مشکلات نیست، بلکه ایجاد آگاهی در سطح اجرایی است که وجود دارند و مانع از جریان دانش میشوند.
منبع:
https://www.linkedin.com/pulse/identifying-systems-blockers-knowledge-flows-rebecka-isaksson-m45zf?utm_source=share&utm_medium=member_android&utm_campaign=share_via