مدیریت دانش دانا در دستگاه های اجرایی

دستورالعمل مدیریت دانش در دستگاه‌های اجرایی

ابلاغ دستورالعمل مدیریت دانش در دستگاه‌های اجرایی

شورای عالی اداری در یکصدو هشتاد و ششمین جلسه مورخ ۲۴/۹/۱۳۹۹ بنا به پیشنهاد سازمان اداری و استخدامی کشور، در اجرای بند ۱۶ سیاست‌های کلی نظام اداری ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری مبنی بر دانش‌بنیان کردن نظام اداری از طریق به‌کارگیری اصول مدیریت دانش و یکپارچه سازی اطلاعات؛ بند ۲-۱ سیاست‌های کلی علم و فنآوری مبنی بر مدیریت دانش و پژوهش و انسجام‌بخشی در سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی در حوزه علم و فناوری؛ به استناد بندهای ۸ و ۱۱ ماده ۱۱۵ قانون مدیریت خدمات کشوری و در راستای عملیاتی کردن برنامه پنجم برنامه جامع اصلاح نظام اداری- دوره دوم (موضوع تصویب‌نامه شماره ۳۰۲۵۹۶ تاریخ ۱۴/۶/۱۳۹۷ شورای عالی اداری)؛ «دستورالعمل مدیریت دانش در دستگاه‌های اجرایی» را به شرح پیوست (ممهور به مهر دبیرخانه شورای عالی اداری) تصویب نمود. این دستورالعمل در ۶ ماده و ۲ تبصره تأیید و از تاریخ ابلاغ، لازم الاجرا است.

دستورالعمل مدیریت دانش در دستگاه‌های اجرایی

ماده ۱- تعاریف و اختصارات به‌کار رفته در این دستورالعمل به شرح زیر است:

  • ۱- ستاد: ستاد برنامه‌ریزی تحول اداری کشور، موضوع مصوبه شماره ۲۰۵۶/۱۲/۱ مورخ ۱۹/۲/۱۳۷۷ شورای عالی اداری.
  • ۲- دستگاه اجرایی: دستگاه‌های اجرایی موضوع ماده ۵ قانون مدیریت خدمات کشوری.
  • ۳- نظام‌نامه مدیریت دانش: سندی است مبتنی بر مدل مدیریت دانش که به منظور ایجاد هم‌راستایی و ایجاد وحدت رویه در اجرای مدیریت دانش شامل اهداف، اصول، ارزش‌ها، راهبردها و فرایندهای اجرایی مدیریت دانش با در نظر گرفتن ابزارها و تکنیک‌های مدیریت دانش در حوزه فرایندهای دانشی، شرح وظایف واحدهای مجری، مدل سنجش بلوغ مدیریت دانش و چارچوب سازوکارهای انگیزشی برای مشارکت کارکنان و مدیران در دستگاه‌های اجرایی، توسط سازمان اداری و استخدامی کشور ابلاغ می‌گردد.
  • ۴- دانش: مجموغه‌ای از آموخته‌ها و تجارب کسب شده عینی و ضمنی مرتبط با کار از قبیل ایده‌ها و خلاقیت‌ها، مهارت‌ها، مستندات دانشی، روش‌های حل مسأله، محتوای جلسات تخصصی و کارشناسی و نقد پروژه است.
  • ۵- مدیریت دانش: فرایندی نظام مند و مستمر که از طریق آن، دانش در دستگاه اجرایی شناسایی، خلق، توسعه، نگهداری، تسهیم و به‌کار گرفته شده و منجر به یادگیری، نوآوری، توسعه فردی، توسعه تیمی و سازمانی و ارتقای بهره وری می‌شود.
  • ۶- بلوغ مدیریت دانش: بیانگر میزان قابلیت های یک سازمان در فراهم سازی تسهیل گرها، اجرای فرایندها و دستیابی به نتایج و پیامدهای مدیریت دانش است. مدل بلوغ مدیریت دانش، مراحل رشد مورد انتظار در فرایند توسعه مدیریت دانش و اقدامات مناسبی را که سازمان باید برای بهبود وضعیت کنونی خود و دستیابی به سطوح بلوغ بالاتر انجام دهد، مشخص می‌کند.
  • ۷- سنجش بلوغ مدیریت دانش: ارزیابی سطح بلوغ دستگاه‌های اجرایی از منظر مدیریت دانش و تعیین جایگاه دستگاه‌های اجرایی در هرم بلوغ مدیریت دانش است.

ماده ۲- راهبری مدیریت دانش در دستگاه‌های اجرایی کشور توسط «ستاد»، با مأموریت تدوین، تصویب و ابلاغ اهداف و استراتژی‌های کلان مدیریت دانش در نظام اداری، تصویب و ابلاغ برنامه راهبردی و نقشه راه استقرار مدیریت دانش و تصویب راهبردهای توسعه سطح بلوغ، انجام خواهد شد.

ماده ۳- «ستاد» موظف است به منظور راهبری استقرار مدیریت دانش و برقراری تعامل سیستمی و یکپارچگی با دیگر نظام‌های مدیریت و منابع انسانی و در اجرای این دستورالعمل، حداکثر طی مدت ۳ ماه از تصویب آن، اقدامات زیر را انجام دهد:

  • ۱- شبکه ملی مدیریت دانش در نظام اداری را طراحی و اجرایی نموده؛ استانداردهای لازم جهت طراحی و بهره‌برداری از سیستم‌ها و نرم‌افزارهای مدیریت دانش را تدوین نماید.
  • ۲- به منظور سنجش فعالیت‌های دستگاه‌های اجرایی در حوزه مدیریت دانش و نهادینه سازی آن، نحوه و فرایند ارزیابی دستگاه‌های اجرایی را در چارچوب شاخص‌های عمومی ارزیابی عملکرد، موضوع مواد ۸۱ و ۸۲ قانون مدیریت خدمات کشوری، تعیین نماید.
  • ۳- نظام آموزش کارکنان دولت و دستورالعمل‌های مربوطه را به نحوی اصلاح نماید که فعالیت‌های دانشی کارکنان و یادگیری‌های حاصل شده از مشارکت‌های دانشی آنان در قالب‌هایی همچون نشست‌های تخصصی، جلسات نقد پروژه، یادگیری و کاربست دانش در محیط نرم افزار و خارج از آن، روش‌های استاد و شاگردی و دیگر ابزارهای مدیریت دانش، با ساعت‌های آموزش رسمی کارکنان؛ معادل‌سازی شده و گواهینامه رسمی برای آن صادر گردد.
  • ۴- کمیت و کیفیت فعالیت‌های دانشی کارکنان، در مدت تجربه لازم برای ارتقاء و ارزیابی عملکرد آنها لحاظ گردد.
  • تبصره: در صورتی که مصوبات ستاد در هر یک از موارد فوق نیاز به تأیید و تصویب شورای عالی اداری یا شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی داشته باشد، ستاد موظف است پیشنهادهای لازم را جهت تصویب به شوراها ارائه نماید.

ماده ۴- سازمان اداری و استخدامی کشور (مرکز آموزش مدیریت دولتی) با همکاری مراکز علمی دولتی و خصوصی و با مشارکت دستگاه های اجرایی مسئول، ضمن شناسایی و احصای مصادیق میان بخشی و دارای اهمیت در سطح ملی، نسبت به ثبت و حفظ سوابق و تجارب موجود در زمینه: مذاکرات هسته‌ای، مبارزه با بیماری کرونا، توسعه حوزه‌های نفتی و پتروشیمی، مبارزه با فقر، بهبود اشتغال، ارتقای بهره‌وری، توسعه دولت الکترونیک و اصلاح نظام اداری در چارچوب مدیریت دانش، اقدام نماید.

ماده 5- دستگاه‌های اجرایی موظفند در چارچوب دستورالعمل‌های ابلاغی از سوی «ستاد»، یکی از کمیته‌های تخصصی موضوع ماده ۴ مصوبه شماره ۱۱۸۵۲/۹۳/۲۰۶ تاریخ ۵/۹/۱۳۹۳ شورای عالی اداری را مأمور استقرار نظام مدیریت دانش در دستگاه نمایند.

تبصره: تعیین واحد متولی تصمیمات این کمیته بر عهده شورای راهبری توسعه مدیریت دستگاه خواهد بود.

ماده ۶- بالاترین مقام دستگاه اجرایی، مسئول راهبری استقرار مدیریت دانش در دستگاه و حسن اجرای این مصوبه بوده و گزارش نحوه اجرای آن توسط دبیرخانه شورای عالی اداری، هر شش ماه به شورا ارایه می‌گردد.

دانلود مصوبه مدیریت دانش سازمان اداری و استخدامی

 

مدیریت دانش دانا

وبینار آشنایی با الزامات دستورالعمل مدیریت دانش در دستگاه‌های اجرایی

پیاده‌سازی مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی امری بسیار مهم است ویکی از اقدامات اصلی آن آموزش مدیریت دانش است. پس از ابلاغ سياست‌هاي كلي نظام اداری و اشاره به «دانش بنيان كردن نظام اداری از طريق بكارگيری اصول مديريت دانش و يكپارچه سازي اطلاعات» موضوع مدیریت دانش در بخش دولتی و دانش­ محور شدن نظام اداری به یکی از دغدغه‌های سازمان‌­های دولتی به ویژه سازمان اداری و استخدامی کشور که متولی این مبحث است تبدیل شده است. در همین راستا، امور نظام‌های مدیریتی سازمان اداری و استخدامی کشور مسئول تدوین تنظیم نظام نامه مدیریت دانش در دستگاه‌‌های اجرایی کشور شد و ویرایش اول این نظام‌نامه را تدوین کرد.

گروه مشاوره مدیریت دانش دانا با همکاری جمعی از خبرگان شاغل در نظام اداری کشور و اساتید برجسته دانشگاه‌های معتبر اقدام به طراحی دوره آموزش مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی نموده است. این دوره آموزشی با عنوان ” استقرار مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی”   مبتنی بر دستورالعمل مذکور طراحی شده است. هدف از برگزاری این دوره، آشنایی متولیان مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی با مفاهیم، ساختار و مدل استاندارد مورد نظر نظام نامه مدیریت دانش سازمان اداری و استخدامی برای پیاده سازی مدیریت دانش است.

همچنین بلافاصله پس از انتشار دستورالعمل مدیریت دانش در دستگاه‌های اجرایی توسط سازمان اداری و استخدامی کشور، گروه مشاوره مدیریت دانش دانش دانا  یک وبینار آموزشی در راستای آشنایی هرچه بیش‌تر متولیان نظام‌‌های مدیریتی در دستگاه‌های اجرایی برگزار کرد. در این دوره آموزشی محورهای اصلی این دستورالعمل و نحوه پیاده سازی مدیریت دانش مبتنی بر ان در سازمان‌های دولتی و دستگاه‌های اجرایی تشریح شد.

 

blank

 

اجرای نظام نامه مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی

با توجه با اهمیت این موضوع و همچنین شفاف‌سازی نحوه اجرایی کردن این نظامنامه، گروه مشاوره مدیریت دانش دانا، با اتکا به تجارب متعدد خود در زمینه استقرار راهکارهای مدیریت دانش در سازمان‌های حاکمیتی و دولتی، چارچوب استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی را منطبق بر نظامنامه مدیریت دانش دستگاه های اجرایی و همچنین مدل‌های معتبر و مرجع مدیریت دانش در دنیا، طراحی کرده است.

گروه دانا برای آموزش مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی از اساتید خبره این حوزه بهره می‌برد تا موضوعات مورد نظر با کیفیت مطلوبی به تیم مدیریت دانش سازمان منتقل شود. ما در گروه مشاوره مدیریت دانش دانا علاوه بر این دوره آموزشی، راهکار مناسبی را برای استقرار نظام جامع مدیریت دانش مبتنی بر مدل APO با رویکرد کوچینگ طراحی کردیم که کاملا منطبق بر دستورالعمل مدیریت دانش سازمان اداری و استخدامی است و می‌تواند نقش بسزایی در ارزش آفرینی از دانش داشته باشد.

 

مدیریت دانش در سازمان های دولتی

یاده‌سازی مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی چه کاربردها و ضرورت‌هایی دارد و آیا در کشوهای دیگر هم این دغدغه وجود دارد؟؟ برای پاسخ به این سوال نمونه‌های مختلفی توسط همکارانم در گروه مشاوره مدیریت دانش دانا بررسی شد که در ادامه به خلاصه‌ای از مهم‌ترین عوامل اشاره می‌شود:

 

blank

تبديل شدن دانش به مهم ترين منبع اثربخشی سازمان: با توجه به اينكه يكي از مهم‌ترين وظايف بخش‌های دولتی تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و تعیین خط مشی‌های کلان در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و غیره است، اهمیت دانش و بکارگیری مناسب و به موقع از آن به عنوان یک منبع استراتژیک سازمانی بسیار مهم است.

حاكميت به جای تصدی‌گری: یکی از چالش­‌های سالیان اخیر بسیاری از دولت­‌ها، بزرگ بودن اندازه دولت بوده است. این مسئله به شدت دیوانسالاری (بروکراسی) را گسترش داده و مانع چابکی در اجرای وظایف اصلی دولت می­‌شود. به بیان بهتر بسیاری از کشورهای دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که دولت­‌ها باید در حوزه حاکمیتی ایفای نقش کنند نه تصدی‌گری؛ و گذار از رویکرد تصدی­گری به حاکمیت نیازمند منابع مختلفی است که یکی از مهم‌­ترین آن­‌ها دانش است. به اعتقاد بسیاری از خبرگان، اجرای سیاست اصل 44 قانون اساسی و خصوصی‌سازی شرکت­‌های دولتی در دهه 80 با چالش‌های بسیاری همراه بود. اما به دلیل عدم وجود نظام مدیریت دانش کارآمد در بخش‌های دولتی، درس‌آموخته‌ها و دانش این اقدام کلیدی در کشور مدون نشد و بدیهی است که قابل بازیابی و استفاده مجدد نخواهد بود و این یعنی دوباره کاری و اختراع محدد چرخ!

جهانی شدن: در بسیاری از نقاط دنیا جهانی شدن به چالشی مهم براي سازمان‌های دولتی تبديل شده و يا بزودی خواهد شد. با گسترش جهانی شدن، رقابت بين سازمان‌هايی كه خدمات مشابهی ارائه مي‌كنند گسترش يافته و نياز به كسب دانش و مهارت در كسب و بكارگيري آن اهميت پیدا می‌کند.

توانمندی بخش خصوصی: امروزه بخش خصوصی به دلیل فائق آمدن بر بسیاری از فرایندها ی بروکراتیک به نسبت سازما‌‌ن‌­های دولتی چابک‌تر و توانمندتر شده اند و برای حفظ این مزیت همواره در حال بکارگیری و به‌روزآوری رویکردهایی مانند مدیریت استراتژی، بازنگری فرایند، مدیریت دانش، مدیریت ارتباط با مشتریان و غیره هستند. به همن دلیل فاصله میان سازمان‌های بخش خصوصی و  سازمان‌های دولتی در زمینه‌های مختلف در حال افزایش است.

افزايش دانش عمومی جامعه: بر خلاف جوامع گذشته، درصد بالايی از شهروندان جوامع امروزی را افرادي تشكيل می‌دهند كه داراي مهارت و دانش سطح بالايي هستند. فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی موجب شده تا گردش اطلاعات سرعت بسیار زیادی پیدا کند و دانش و آگاهی شهروندان نسبت به موضوعات مختلف افزایش یابد. دولت­‌های پیشرو در بکارگیری ابزارها و تکنیک‌های مدیریت دانش این تغییر پارادایم در سطح جهانی را به عنوان یک فرصت تلفی کرده و از آن به عنوان یک منبع استراتژیک دانش یاد می‌کنند تا بر این اساس مشاركتی سازنده و مبتني بر اعتماد بين سازمان های دولتی و شهروندان به وجود بیاورند.

از دست دادن نيروهای با تجربه سازمان‌های دولتی: دانش يك موضوع اجتماعی و انسانی است و بر خلاف اطلاعات کم‌تر به فناوری وابسته است. با خروج نيروهای تحصيل كرده، حرفه ای و خبره از سازما‌ن‌های دولتی به دلایلی نظیر بازنشستگی، بخشی از دانشی که سازمان سال­‌ها بر روی آن سرمايه گذاري كرده بود از دست می‌رود.

این‌‌ها تنها بخشی از مواردی بود که نظام اداری کشورهایی نظیر انگلستان، آمريكا، فنلاند، مالزی، نیوزلند و غیره را به سمت پیاده‌سازی مدریت دانش سوق داد تا در ساختارهاي اجرایی خود، واحدهايی را براي هدايت فعاليت‌های مديريت دانش به وجود آورده اند.

 

مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی

 

پیاده‌سازی دستورالعمل مدیریت دانش در دستگاه‌های اجرایی

امروزه با توجه به رشد روزافزون تکنولوژی و تولید علم در سطح جهان، مدیریت دانش در کلیه کشورها موردتوجه قرارگرفته است و به‌عنوان ضرورتی برای سازمان‌ها محسوب می‌شود. سازمان‌های دولتی به دنبال استقرار سیستم مدیریت دانش هستند تا هرچه بیشتر از دانش موجود در سیاست‌گذاری سود ببرند و به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی در محیط داخلی و بین‌المللی نائل شوند؛ بنابراین، مدیریت دانش نقش مهمی در سازمان ایفا می‌کند؛ به‌طوری که هدف اصلی آن کمک به کارکنان سازمان برای خلق سازمان یادگیرنده است. با توجه به‌ضرورت مدیریت دانش برای سازمان‌ها در این مقاله جایگاه مدیریت دانش در بخش دولتی را مورد واکاوی قرار می‌دهیم.

پیچیدگی و سرعت به همراه ارتباطات جهانی که مرز کشورها را در می‌نوردد، خط‌مشی‌گذاران را با مسئولیتی خطیر روبرو ساخته است. آنان برای تصمیم‌گیری در چنین فضایی باید مجهز به ابزارها و شیوه‌های جدید باشند و برای تحقق این هدف باید دانش جدیدی را در خط‌مشی‌ها بنیان گذارند. شرکت‌های خصوصی به تولید کالا و خدماتی می‌پردازند که مستقیماً در رقابت با کالا و خدمات بخش دولتی است. آموزش، دانش، امنیت و علم ازجمله زمینه‌های رقابت بین این دو بخش است.

بازنشسته شدن کارمندان دولت و همچنین انتقال آن‌ها میان بخش‌های مختلف، چالش جدیدی را برای بقای دانش در سازمان و متعاقب آن آموزش کارکنان جدید ایجاد می‌کند. به‌مرور زمان، کارمندان فعلی دولت، بازنشسته خواهند شد. این مسئله به‌عنوان یک مشکل اصلی پیش روی بسیاری از دولت‌هاست. سازمان‌های دولتی نیازمند آن هستند که با ابتکار عمل، دانش کارکنان ارشد خود را حفظ کنند، زیرا در غیر این صورت در ارائه خدمات دچار مشکل خواهند شد. افزایش روزافزون شهروندان دانش‌مدار، دولت را مجبور می‌کند تا در معرض دانش‌های ایجادشده و روزآمد قرار گیرد.

اصول مدیریت دانش بیان می‌کند که یکی از مهم‌ترین منابع ارزشمند هر سازمان، دانش کارکنان آن است. این تأکید و تمرکز با توجه به‌شتاب روزافزون تغییرات در سازمان و در کل جامعه انجام می‌گیرد. مدیریت دانش، دارای برخی قابلیت‌ها برای تقویت کارآمدی دولت و رقابت‌پذیری آن در محیط متغیر است. بخش دولتی و سازمان‌های غیردولتی باید با این چالش‌ها روبرو شوند و از فرصت‌های به‌دست‌آمده از جهانی‌شدن، اقتصاد دانش‌محور و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات به بهترين شكل استفاده کنند، در غیر این صورت این به معنای از دست دادن فرصت‌های ارائه شده از سوی مدیریت دانش خواهد بود.

اهمیت و مزایای مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی

سرعت ‌بالای توسعه تکنولوژی‌های جدید و ارتباطات دیجیتال منجر به افزایش اهمیت مدیریت دانش به‌عنوان یک منبع حیاتی برای کسب مزیت رقابتی شده است. نبود فضای رقابتی در بین سازمان‌های دولتی دلیلی برای عدم توجه به مقوله مدیریت دانش نیست. سازمان‌های دولتی باید با مقایسه بین وضعیت کنونی و گذشته خود سعی در بهبود ارائه خدمات به ارباب‌رجوع بوده و تلاش کنند تا فرآیندهای درونی خود را به نحو اثربخشی انجام دهند.

مدیریت دانش با تسهیم دانش در سازمان و ذخیره دانش افراد در حافظه سازمانی می‌تواند کارکنانی دانشی بار آورد که پاسخگوی نیاز مراجعین خود باشد. مراجعینی که روزبه‌روز آگاه‌تر می‌شوند و توقعات بالاتری را از سازمان‌ها دارند. در چنین فضایی خلق و اشتراک دانش یک فاکتور اساسی در سازمان‌های دولتی برای ارائه خدمات بهتر و تصمیم‌گیری‌های منطقی‌تر می‌باشد.

بر اساس یک مطالعه جامع، 4 نقش زیر برای مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی برشمرده شده است:

1. ارتقای تصمیم‌گیری در مورد خدمات عمومی

2 .کمک به عموم برای شرکت کردن در فرآیند تصمیم‌گیری

3 .ایجاد قابلیت رقابت سرمایه‌های فکری

4 .توسعه نیروی کاردانشی

پژوهشی دیگر بهبود کیفیت و کارایی سازمانی و نیز کاهش هزینه‌ها را  از جمله مزایای مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی ذکر کرده‌است. بازنشسته شدن كارمندان دولت و همچنين انتقال آن‌ها بين بخش‌های مختلف، چالش جديدی برای ابقای دانش و حفظ حافظه سازمانی و متعاقب آن آموزش كاركنان جديد ايجاد می‌کند. به‌مرور زمان كارمندان فعلی دولت تا چند سال آينده بازنشسته خواهند شد. اين به‌عنوان يک مشكل اصلی پيش روی بسياری از دولت‌هاست. سازمان‌های دولتی نيازمند اين هستند كه با ابتكار عمل، دانش كاركنان ارشد را حفظ كنند زيرا در غیر این صورت ارائه خدمات به بخش عمومی دچار مشكل خواهد شد. بنابراين، كسب دانش از كاركنان ارشد و سپس انتقال آن به ساير كاركنان و همچنين روزآمد كردن درس آموخته‌ها طی زمان امری بسيار حياتی است. افزايش روزافزون شهروندان دانش‌مدار، دولت را مجبور می‌کند تا در رأس دانش‌های ایجادشده و به‌روز قرار گيرد.

مديريت دانش بيان می‌کند كه مهم‌ترین منابع ارزشمند هر سازمان، دانش كاركنان آن است. اين تأکید و تمركز با توجه به‌شتاب روزافزون تغييرات در سازمان و در كل جامعه انجام می‌گیرد.به بیان دیگر دانش به يك عامل حياتی تعیین‌کننده برای رقابت‌پذیری در بخش دولتی تبدیل‌شده است. خدمات‌رسانی و سیاست‌گذاری دو فعاليت اصلی دولت‌ها هستند. در يک اقتصاد دانش‌محور، دولت‌ها به‌شدت در هر دو زمينه با رقابت بین‌المللی و حتی ملی مواجه شده‌اند. برای مثال در سطح بین‌المللی، سازمان‌های غيردولتی و دولت‌ها با سازمان‌های خارجی كه خدمات مشابه ارائه می‌دهند در حال رقابت هستند. مؤسسات تحقيقاتی برای جذب بهترين محققان و سرمایه‌گذاران در حال رقابت با يكديگرند درحالی‌که دانشگاه‌ها نيز به دنبال به دست آوردن بهترين سرمایه‌گذاری‌ها، دانشجويان و استادان هستند. در سطح ملی نيز رقابت افزایش‌یافته است. در بخش دولتی كالاها و سرمایه‌ها آن‌قدر كه در بخش خصوصی دارای اهميت هستند، مهم شمرده نمی‌شوند، بلكه اين دانش است كه به‌عنوان مهم‌ترین فاكتور رقابتی شناخته می‌شود.

كاركرد اثربخش دولت در گرو انتشار دقيق و مؤثر دانش است. شرکت‌های خصوصی به توليد كالا و خدماتی می‌پردازند كه مستقيماً در رقابت با كالا و خدمات بخش دولتی است. آموزش، دانش، امنيت و علم از جمله زمینه‌های رقابت بين اين دو بخش است. برای مثال آموزش از راه دور و به‌ویژه آموزش از طريق اينترنت توسط شرکت‌های خصوصی، ارائه خدمات آموزشی توسط دولت را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است. وقتی مشتريان بتوانند نيازهای خود را به‌صورت كاملاً دلخواه و سفارشی توسط بخش خصوصی برطرف كنند. ناخودآگاه چنين انتظاری را از بخش دولتی نيز خواهند داشت.

نياز به چارچوب مديريت دانش در بخش دولتی

بسياری از محققان، مدل‌ها و چارچوب‌های مختلفی برای درک مفهوم و همچنين پیاده‌سازی مديريت دانش ارائه کرده‌اند. اگرچه چارچوب‌های زيادی برای پیاده‌سازی مديريت دانش در بخش خصوصی ارائه‌شده است. تعداد بسيار كمی كه به‌صورت مجزا برای دولت طراحی‌شده باشند وجود دارد. بخش عمومی متفاوت بودن خود را با بخش خصوصی پذيرفته و از اين جهت برخی مشخصه‌های ويژه را نيز داراست.

چارچوب مديريت دانش برای بخش دولتی دو تفاوت عمده با چارچوب‌های ارائه‌شده برای بخش خصوصی دارد. اولاً بخش دولتی به ذينفعان تعلق دارد درحالی‌که بخش خصوصی متعلق و وابسته به شركا و سهامداران است.

رويكرد ذينفعان در بخش دولتی مستلزم وجود بخش‌های گوناگون و متعدد در فرآيند است و از این‌رو، كار در مورد آن با مشكلات بيشتری مواجـــه است. در بخش دولتی اين ذينفعان می‌توانند شهروندان، حکومت‌های محلی و ايالتی، شرکت‌های خصوصی، كاربران و غیره باشند و زمانی كه دولت اقدام به سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی و ارائه خدمات می‌کند، مجبور به در نظر گرفتن منافع و نظرات و علايق تمامی ذينفعان است. در بخش خصوصی، شرکت‌ها در برابر سهامداران خود پاسخگو هستند، اما تنها چيزی كه در اين بخش اهميت دارد اين است كه سرمایه‌گذاری انجام‌گرفته پربازده باشد.

دومين وجه تمايز چارچوب‌های مديريت دانش در بخش‌های خصوصی و دولتی در رقابت‌پذیری آن‌هاست. بخش خصوصی بر پايه رقابت بنا شده و اصولاً رقابت‌پذیر است. درحالی‌که بخش دولتی مبتنی بر فاكتورهايی مانند ارائه خدمات، تهيه اطلاعات، شناسايی دانش، تسهيم و استفاده از آن است.

با توجه به همين فاكتور حياتی يعنی رقابت‌پذیری، اساس كار شرکت‌های خصوصی بر هوشياری جهت كسب مزيت رقابتی در محيط متغير است و در اين راه سعی می‌کنند تا همواره خود را با ابزارهای مديريتی نوين، تکنیک‌ها و فلسفه‌های نوين منطبق سازند؛ اما در مقابل چنين روندی در بخش دولتی وجود ندارد و انگيزه چندانی برای ايجاد تغيير در نحوه ارائه خدمات وجود ندارد. هرچند انحصار موجود در بخش دولتی تا حدی در مقابل جهانی‌شدن اطلاعات و افزايش تعداد كاربران و سرمایه با چالش مواجه شده است.

با توجه به چنين امری بخش دولتی بايد توجه بيشتری به شناسايی، تسهيم و بهره‌برداری از دانش داشته باشد. اين دو دليل عمده به‌شدت بر روی استراتژی پیاده‌سازی مديريت دانش تأثیر می‌گذارند. لذا بر اين نكته تأکید می‌شود كه نياز به توسعه يک چارچوب عمومی برای بخش دولتی به كمک فهم و استفاده از تجارب مديريت دانش احساس می‌شود.

مديريت دانش به‌عنوان یک‌رشته علمی هنوز دوران طفوليت خود را سپری می‌کند (به‌ویژه در بخش دولتی) ازاین‌رو هنوز مسائل ناشناخته بسياری در اين زمينه وجود دارد. هرچند دولت‌ها به تدریج به اهميت مديريت دانش در بخش دولتی پی برده‌اند اما هنوز راه زيادی براي عملياتی كردن آن وجود دارد.

بخش دولتی خود بايد به‌صورت آگاهانه وارد اين مقوله شده و به‌صورت پيشگيرانه عمل كند تا از اين موقعيت و فرصت حداكثر استفاده را ببرد.

مسلماً تا چند سال آينده مقوله دانش به‌عنوان جزء لاينفک تمامی مجموعه‌های سازمانی در بخش دولتی شناخته خواهد شد و سازمان‌هایی در اين زمينه موفق خواهند بود كه زیرساخت‌های لازم برای پیاده‌سازی آن را فراهم كرده و چارچوب مناسب آن را طراحی نمایند.

سازمان‌های دولتی باید بر این باور باشند که با قدرت دانش می‌توانند برتری‌های بلندمدت خود را در عرصه‌های رقابتی حفظ کنند و با استقرار مدیریت دانش، کارایی خود را بهبود بخشند. اگر کشورهای درحال‌توسعه به‌اندازه کشورهای توسعه‌یافته به دانش توجه نکنند، فاصله علمی- اقتصادی و غیره بین کشورهای ثروتمند و فقیر افزایش می‌یابد. در اين زمينه می‌توان از تجارب كشورهای پيشرو نيز الگو گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + هجده =