در سالهای اخیر، هوش مصنوعی به یکی از موضوعات پرهیجان و پربحث در حوزه مدیریت دانش تبدیل شده است. تب و شوق استفاده از هوش مصنوعی در مدیریت دانش در ایران نیز کمابیش حس میشود.هوش مصنوعی، بهویژه در قالب یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی و تحلیل دادههای بزرگ، این امکان را فراهم میآورد که سازمانها دانش خود را سریعتر و دقیقتر مدیریت کنند. قابلیتهایی مانند دستهبندی اطلاعات، تشخیص الگوها، پیشبینی روندها و پیشنهاد راهکارهای بهینه، باعث شدهاند هوش مصنوعی به یک ابزار استراتژیک برای تصمیمگیری و افزایش بهرهوری تبدیل شود.
با این حال، اجرای موفق هوش مصنوعی در مدیریت دانش تنها به ابزار و الگوریتم محدود نمیشود. چالشهای ساختاری و فرهنگی متعددی وجود دارند که میتوانند روند بهرهبرداری از این فناوری را کند یا حتی مختل کنند. یکی از مهمترین موانع در سازمانهای داخلی، ضعف زیرساختهای فناوری اطلاعات است. بسیاری از سازمانها هنوز با مسائل ابتدایی ذخیرهسازی و یکپارچهسازی دادهها روبرو هستند و این امر باعث میشود که ورود به پروژههای پیچیده هوش مصنوعی با ریسک بالایی همراه باشد. بدون وجود پایگاههای داده استاندارد، شبکههای ارتباطی پایدار و سیستمهای امن اطلاعات، بهرهگیری از هوش مصنوعی در سطح سازمانی با محدودیت جدی مواجه خواهد شد.
فرهنگ سازمانی نیز یکی دیگر از عوامل محدودکننده است. مدیریت دانش به خودی خود فرآیندی است که نیازمند همکاری، اشتراکگذاری دانش و شفافیت در سازمانهاست. اما پذیرش فناوریهای هوشمند برای ثبت و تحلیل دانش، نیازمند تغییر نگرشها و آموزش فرهنگ سازمانی است. مقاومت در برابر تغییر، ترس از جایگزینی نیروهای انسانی یا نگرانی از شفاف شدن فرآیندها، میتواند مانعی جدی در مسیر هوشمندسازی مدیریت دانش باشد.
با وجود این چالشها، نمیتوان روند رو به رشد استفاده از هوش مصنوعی در ایران را نادیده گرفت و باید برای استفاده از ابزارهای کاربردی آن تلاش کرد.