مجله مدیریت دانش و نوآوری دانا شماره 22
یکی از مهمترین پیشرانهای موفقیت در پیادهسازی مدیریت دانش، حمایت مدیران ارشد سازمان از این سیستم مدیریتی است. اگر نظام مدیریت دانش را به مثابه یک خودرو درنظر بگیرم، رهبران سازمان به مثابه موتور محرک برای این خودرو عمل میکنند و تنها در صورت وجود موتور میتوان انتظار حرکت از این خودرو را داشت. هرچه نقش حمایتی رهبران پررنگتر باشد، ماشین مدیریت دانش پرقدرتتر و پربازدهتر عمل میکند و هرچه موتور ضعیفتری برای این خودرو انتخاب کنیم باید به همان میزان انتظار کمتری هم از آن داشته باشیم.
با توجه به تجربیاتم در پروژههای مختلف مدیریت دانش کشور، مهمترین عامل ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب برای مشارکت در مدیریت دانش و موفقیت این نظام را رهبر سازمان میدانم و از طرف دیگر مهمترین عامل شکست این حوزه را نیز باید در راس هرم مدیریتی سازمان جستجو کرد. نکته جالب توجه این است که این موضوع نه تنها در سازمانهای ایرانی، بلکه در کشورهای توسعه یافته نیز صدق میکند. گواه این ادعا، نتیجه مطالعات آقای نیک میلتون، مشاور برجسته مدیریت دانش در اروپاست که با بررسی 400 شرکت اذعان داشت که دلیل شماره یک موفقیت و شکست پروژههای مدیریت دانش،«میزان حمایت رهبر سازمان» است. با درک این مهم، واحدهای متولی مدیریت دانش در سازمانها باید به دنبال جلب حمایت حداکثری مدیران ارشد باشند؛ اما چگونه؟!
یکی از راهکارهایی که سازمانهای موفق مدیریت دانش در دنیا از آن بهره میبرند، استفاده از رویکرد «مدیریت دانش چریکی» و انجام اقداماتی برای «کسب دستاورد زودبازده» در کنار اقدامات زیرساختی است. این موضوع بهخصوص در سازمانهای غیرخصوصی به شدت کارساز است، چرا که عمر مدیریتی مدیران ارشد کوتاه است و تمایلی به سرمایهگذاری بر روی پروژههای بلند مدت نداردند. با اتخاذ این سیاست، علاوه بر انجام کارهای زیرساختی و اصولی در حوزه مدیریت دانش، نتایج ملموسی نیز در بازههای زمانی کوتاهمدت کسب میشود تا با آن بتوان حمایت رهبران سازمان را جلب کرد.