درباره نقش رهبران سازمان در ایجاد انگیزش دهها کتاب، صدها مقاله و هزاران صفحه مطلب وجود دارد که میتوان در باره آن خواند و شنید. اما به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن! چند سالی است به عنوان مشاور در سازمانهای دولتی، خصوصی مشغول به کار هستم و با مدیران در ردههای مختلف به صورت مستقیم و غیر مستقیم برخورد داشتم. از مدیرانی که در سازمان محبوب بودند تا مدیرانی که در دسته منفورین قرار داشتند. دلایل قرار گرفتن آنها در نقاط مختلف این طیف( محبوبیت تا تنفر) نیز بسیار زیاد و متنوع است اما یکی از مهمترین دلایل اعتماد سازمانی در مدیریت دانش است که تاثیر بسیار زیادی بر مدیریت دانش نیز دارد.
رفتیم دبی، چه جایی بود!
اما قواعد این دسته بندی و دلایل آن در شرکتهای خصوصی کوچک کمی متفاوت است. سال گذشته در همین ایام بود که یکی از نزدیکترین دوستانم برای بیان تجربه ناخوشایند کاری خود به دنبال گوش شنوایی بود. او در یک شرکت خصوصی به عنوان یکی از کارشناسان اجرایی چند سالی مشغول به فعالیت بود. طی این سالها بارها در خصوص مدیریت شرکت و نحوه برخورد با نیازهای به حق کارکنان گلایه داشت، اما به دلایلی ترجیح میداد که کارش را ادامه دهد. اما این بار داستان کمی متفاوت شده بود و عمق ناراحتی او بسیار بیشتر از قبل بود.
در حالی که تعهدات مالی چند ماه پایانی سال به دلایلی همچون عدم دریافت صورت وضعیتها و مشکلات مالی شرکت به کارکنان پرداخت نشده بود، مدیریت شرکت در ایام تعطیلات نوروز به مسافرت خارج از کشور رفته بود!! این کار دیوارهای سست اعتماد بین کارکنان و مدیریت شرکت را فرو ریخت. به بیان دیگر شاخص مهم اعتماد سازمانی که ارتقاء آن با سرعتی آرام و در طولانی مدت اتفاق میافتد، به یک باره دچار چالش بسیار بزرگی شده بود. در نهایت نیز تعدادی از کارکنان آن شرکت به همین دلیل عطای ماندن در آن شرکت را به لقایش بخشیدند و از آن مجموعه جدا شدند.
اعتماد سازمانی در مدیریت دانش چیست؟
لغت نامه دهخدا اعتماد را اینگونه معنی میکند؛ تکیه نمودن برکسی، تکیه کردن، تکیه کردن بر دیوار، واگذاشتن کار بهکسی و سپردن چیزی بهکسی، سپردن چیزی به کسی از روی صداقت و راستی.
توجه به مفهوم اعتماد در خلال سالهای 1980 شروع به رشد کرد و این مفهوم از دیدگاههای مختلف مورد مطالعه قرار گرفت. اعتماد یک مفهوم چند بعدی است و ابعاد متفاوتی دارد. در متون مختلف معانی متفاوتی برای اعتماد سازمانی عنوان شده است. اسونسون دست کم بیست معنی متفاوت از اعتماد در که در متون مختلف آمده را ذکر کرده است از جمله این تعاریف میتوان به مواردی همچون اطمینان، قابلیت پیشبینی، توانمندی، شایستگی، تخصص، خیرخواهی، مدیریت باز، علاقه، پذیرش، واقعیت اشاره کرد.
اعتماد زیربنای توانمندسازی و اساس رهبری محسوب میشود. ایجاد اعتماد در درون سازمان نیازمند تعهدی روزانه است و از بالای سازمان به پایین برقرار میشود. درست مانند یک کودک که یاد میگیرد به مربی شنا اعتماد کند و بر آن اساس رفتار و اقدامات خود را با او تطبیق دهد. اعتماد در عملکرد سازمانها و در شکلگیری و افزایش کارآیی سازمانی نقش انکارناپذیری دارد. بدون اعتمادسازی هیچگونه شانسی برای تحقق اهداف استراتژیک سازمان وجود ندارد.
اعتماد سازمانی در مدیریت دانش
در برخی از سازمانها اجرای فرایندهای مدیریت دانش به خصوص به اشترک گذاری دانش امری طبیعی است؛ اما در بسیاری از سازمانها، دانش یکی از مهمترین اهرمهای قدرت کارکنان است و تمایلی برای بهاشتراکگذاشتن آن ندارند. در بین تمامی عوامل اثرگذار بر این موضوع، اعتماد یکی از کلیدیترین عوامل محسوب میشود.
فاکتورهای مختلفی بر اعتماد سازمانی اثرگذار است، اما در این بین رفتار رهبران سازمان تاثیر بسزایی در شکلگیری و یا تخریب اعتماد دارد. این رهبران سازمان هستند که باید به صورت عملی و نه فقط در کلام اهمیت مدیریت دانش را به همکاران خود نشان دهند. شناسایی راهکارهایی برای جلب اعتماد و ایجاد انگیزه در کارکنان و مهم برشمردن مدیریت دانش در سازمان یکی از اقداماتی است که باید از راس هرم مدیریتی سازمان به ردههای میانی و عملیاتی تزریق شود.
هر قدر پایههای دیوار اعتماد در سارمان محکمتر باشد، پیادهسازی سیستمهای مدیریتی مانند مدیریت دانش و در نتیجه نرخ بازگشت سرمایه حاصل از آن برای سازمان نیز بیشتر خواهد شد. اما بعضی رفتارهای رهبران سازمان میتواند دیوارهای در ظاهر بلند و زیبا را در یک ثانیه فرو بریزد.
پیش از بستن چمدان سفر به دبی به فکر دیوارهای اعتماد سازمان باشیم….
منابع: